چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

سکه های ساسانی ضرب شده در ضرابخانه داراب فارس(داراب گرد)

10 پادشاه ساسانی سکه های خود را در داراب فارس(داراب گرد) ضرب کرده اند....

 

 

حضور مرشد بروجردی در داراب فارس

حضور هشت ساله مرشد بروجردی در داراب...پرناک حاکم شبانکاره و داراب گرد مرکز حکومت شبانکاره بوده است.

 

 

شیرین شکنانِ شهرِ داراب(مولانا عالمی داراب گردی)

جلیل سلمان-داراب امروز-محمدبن‌علی‌تقی الدین کاشی در کتاب خلاصه الاشعار و زبده الافکار در بخش شیراز و ذیل نام «مولانا عالمی داراب گردی» آورده است:

اصل وی از داراب گرد است؛ لیکن از متوطنین شیراز بوده و در آنجا تاهل نموده.شاعری است در آن دیار به خوش طبعی و درستیِ سلیقه معروف و از تاریخ و انشا صاحبِ وقوف و از علم شعر و معما نیز بهره ای دارد؛ لیکن شعرش نه بر شیوه شعرایِ این زمان واقع است و با وجودِ این حالت در طرزِ شعر سال هاست که به عنوانِ شاعری و شیرین زبانی در فارس و مضافاتِ آن عَلَم گردیده و هرگز میلِ به سفر و سیر به هیچ طرف نکرده و اوقات به شاعری و لوازمِ آن گذرانیده و اربابِ ثروت و تجارِ صاحب مکنت را با وی التفاتی بیش از وصف بوده، گویند در سال 975 هجری قمری به عالم بقا رحلت نموده و این چند بیت از خلاصه اشعار-مولانا عالمی داراب گردی- است که به این کمینه رسیده:


آن ترک آل جامه سوارِ سمند شد
یاران حذر کنید که آتش بلند شد
***
تیرِ خدنگ عشق به دل خورده ایم ما
آزارِ ما مکن که دل آزرده ایم ما
داری هوس که غیر برای تو جان دهد
آه این چه آرزوست مگر مرده ایم ما
***
به صحرایی که مجنون است بی نام و نشان آنجا
که همراهی کند با من به جز ریگِ روان آنجا
سگِ کویت اگر آید به سویِ کلبه ام روزی
نخواهد یافت چیزی، غیرِ مُشتی استخوان آنجا
مده، گو خضر بی لعلت، نشان از چشمه حیوان
که بیمار فِراقت دست می شوید ز جان آنجا
***
شب رحلت که بی او خاکِ گلخن بسترم باشد
سیه بختی که باشد بر سرم مویِ سرم باشد
چو با سوزِ تو میرم گو سگت بر خاکِ من مگذر
مبادا آتشِ عشقِ تو در خاکسترم باشد
***
دود کز سینه غم پرورِ من می خیزد
هست گردی که ز خاکسترِ من می خیزد
***
امروز خدنگت سرِ آزارِ که دارد؟
سر در جگرِ سوخته زارِ که دارد؟
چشمت که زند بر دگران ناوَکِ پنهان
پیداست که قصدِ دلِ افگارِ که دارد
امشب دلِ پر خونِ من از ناله نیاسود
آزردگی از غمزه خوانخوارِ که دارد؟
***
سرم شد گوُیِ میدانِ تو و حیرانی [ای] دارم
که سر رفت و هنوز از عشق سرگردانی ]ای] دارم
***
مرا از آتشین لعلش دلِ اندوهگین سوزد
به آتش پاره]ای[ هرکس که دل بندد چنین سوزد
نمی خواهم که افروزد ز می رخسارِ گلگون را
که می ترسم از این آتش مرا جانِ حزین سوزد
ز وصلِ شمع سوزد هرکجا پروانه[ای] باشد
دلِ من دور از شمعِ رخِ آن نازنین سوزد
چنان در فرقتِ رویِ تو دارد گریه ام سوزی
که اشکِ گرمِ من هرجا به خاک افتد زمین سوزد
هنوزم دود خیزد عالمی از دل ز خامی ها
مرا آن آتشین رخسار باید بیش از این سوزد
***
عاقبت کشته تیغِ ستمِ یار شدیم
از سرِ خویش گذشتیم و سبک بار شدیم
ما و کافر به رخ و زلفِ تو کردیم نظر
او مسلمان شد و ما بسته زنّار شدیم
عالمی نیست جنون پیشه امروزیِ ما
بلکه از روزِ ازل پیروِ این کار شدیم
***
شیرین‌دهنی با لبِ شکّرشکن او
از بوسه سخن گفت زدم بر دهن او
از یوسفِ گمگشته نشان می طلبیدم
دیدم که برآورد سر از پیرهنِ او
***
آن شوخ که تیرِ مژه بهرِ دلِ من ساخت
کارِ من و دل هردو به یک چشم زدن ساخت
***
پیش پایِ آن پری زلف دو تا افتاده بود
آنچه می جستیم عمری پیشِ پا افتاده بود
***
رحم بر حالِ دلِ من دلربایِ من نکرد
مُردم از درد و طبیبِ من دوایِ من نکرد
سر نپیچیدم از او هرچند در خاکم کشید
آخرم کُشت از جفا، شرم از وفایِ من نکرد
آفتابِ من که هر سو ساخت روشن خانه ای
چاره تاریکیِ محنت سرایِ من نکرد
عالمی گل چهره]ای[ آتش به جانِ من فکند
کرد این بیداد، لیکن بی رضایِ من نکرد
***
آتش که دوش بر سرِ کویت بلند بود
آتش نبود، آهِ دلِ دردمند بود
***
مولانا عالمی داراب گردی جهت میرتقی الدین محمدِ صدرِ صفاهانی گفته:
صدر می گویند ظَهر است این خلاف واقع است
می شنیدم عکسِ این معنی من از خُرد و درشت
کارِ دوران چون همه عکس است گویم بعد از این
بعدْ پیش و قبل را پس، ظَهر سینه، صَدر پشت

 

استخراج و ارائه: جلیل سلمان/بهار 97

نام و رده داراب شاه بناکننده شهر داراب گرد در نسخه ای از بندهش مجلس شورای اسلامی

شناسگر رکورد

:

485653

شماره بازیابی

:

۱۰/ ۱۳۷۴۱و۱۴ / ۱۳۷۴۱و۵۳ / ۱۳۷۴۱(۳۲۵ر-۳۳۰ر) (۳۳۳ر-۳۳۶ر) (۵۲۲پ-۵۵۳پ)

شماره مدرک کتابخانه مجلس

:

IR۲۳۶۰

زبان اثر

:

فارسی

عنوان و نام پدیدآور

:

بندهش (از کتاب صد در - )؛ملا فیروز کاووس فارسی (قرن۱۰ )

کاتب

:

فریدون بن مرزبان

تاریخ کتابت

:

، ۱۰۳۶ق.

یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر

:

خط: نستعلیق

یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر

:

ماخذ فهرست، جلد ۳۷، صفحه ۲۷۲

نام فایل انتقال داده شده

:

01-12155.pdf

 

 

 

 

 

 

 

 

همانطور که ملاحظه می شود " نام داراب و داراب پسر داراب قبل از اسکندر مقدونی"  آمده است...

 

دارابِ فارس در سایه کالکولیتیک-یک بررسی باستان شناسی در موزه لندن

The Archaeology Centre Presents:
Ceramics Interest Group
Some New Technological Perspectives on Bakun Pottery:
A Study of Three Sites in Darab, Fars, Iran
Irene Kritikopoulos
MSc. University College London
Abstract:
This study focuses on the technological variation between the sites of Tal-i-Siah, Tal-i-Skau, and Tal-i-Regi in
the county of Darab. The samples analyzed are part of the Stein collection at the British Museum, from Sir
Aurel Stein’s expedition to the region of Fars in South-western Iran. By using an integrated approach of
analysis with petrography, SEM-EDX, and XRF to differentiate chemical and compositional groups, one can
discover data on the cultural interaction and the transfer of information with regards to fine-ware pottery
production in the Chalcolithic. This approach shows that there was a high level of uniformity in the output of
ceramics at these sites, being homogenous and highly fired (850C to 1050C). Although only the waster
samples could be securely provenanced in this study, the results reveal that Darab county exhibited a large
degree of mobility of fine-ware Bakun ceramics during the 5th and 4th Millennium BC and a high level of
pottery specialization.
Thursday March 12th, 12:00-1:00pm
Archaeology Centre, U of T (St. George Campus)
Room AP140, 19 Russell Street
Accessible entrance and washrooms available.
If you have an accommodation need please contact stanley.klassen@utoronto.ca
directly and we will do our best to make appropriate arrangements.