چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

مالیات مردم داراب در زمان قوام الملک چه مقدار بود؟

خبرگزاری فردای داراب،جلیل سلمان-کتاب «برگی از تاریخ جنوبِ ایران» اثر «سید عامر هاشمی» است که به اوضاع سیاسی اجتماعی ایالات جنوب ایران طی سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ پرداخته است. این کتاب حاوی ۱۰۸ گزارش و مقاله راجع به اوضاع بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان است که مجموعاً از ۶۰ نسخه نشریه ی هفتگی حبل المتین چاپ کلکته، مربوط به سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵ میلادی مطابق با ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ هجری شمسی گردآوری شده است.در صفحه ۷۹ این کتاب مطلبی تحت عنوان ” فارس می سوزد ” با امضاء شخصی به نام «دلسوخته» آمده که در واقع نام مستعار مرحوم« سید علاء الدین مورخ » می باشد که نیمی از عمر خود را صرف مبارزه سیاسی با عوامل قاجار و خوانین وقت نمود و نهایتاً در سن ۹۰ سالگی در اثر تصادف با اتوبوس شرکت واحد در یکی از خیابانهای تهران درگذشت. تاریخ این مطلب مربوط به جمعه ۱۰ آوریل ۱۹۲۵ مطابق با ۲۱ فروردین ماه ۱۳۰۴ به شماره ۱۰ و در صفحه ۵ حبل المتین می باشد که در آن به تظلمات وارده بر مردم و میزان مالیات های نواحی مختلفی همچون داراب اشاره شده است.


مطابق جدول ذکر شده، جمع مبالغ اصلی مالیات های تعیین شده برابر با ۹۱۰۵۵ تومان می باشد اما مبلغ پیشکش شده نهایی به عدد ۱۶۷۷۰۰ تومان رسیده است که نشان از فشار بی امان عُمال حکومتی بر مردم آن زمان برای دریافت مبالغی بیش از مالیاتهای تعیین شده می باشد. از همین رو متن اصلی نگاشته شده توسط سید علاء الدین مورخ که ما را به درک بیشتر شرایط حاکم بر آن دوران نزدیک تر می نماید بدون هیچ کم و کاستی بشرح ذیل تقدیم علاقمندان به تاریخ می شود.


۶۳-فارس می سوزد

(پیرو تظلمات اهالی جهانگیره)

«… آقای قوام الملک(حاکم کل فارس) هرساله بنا به معمول به اسم سرکشی به ابوابجمعی اش… برای چاپیدن اهالی فلکزده داراب، فسا، سروستان، سبعه جات ،… فین، گهره، رضوان، رودان، حاجی آباد، مزایجان، آبشور، بلوکات بیدشهر، بناروئیه، لار، گراش ، اِوَز، صحرای باغ، اشکنان، گاوبندی، جهانگیره، بَستَک، و جزیره قیس و…

اول برج حمل به لار که مرکز صفحات فوق الذکر است وارد میشود و خطوط به اطراف و اکناف برای آنانکه میداند خیال حکومتی و یا کلانتری در سر دارند مینویسد… داوطلبان نیز با کمال استعجال بجانب لار عزیمت مینمایند و پیشکش ها را تقدیم آقای قوام الملک شیرازی میکنند… سپس توسط میرزا ابراهیم خان منشی باشی، اعلان حراج ولایات به داوطلبان داده میشود؛ آقایان نیز هر یک از دیگری سبقت جُسته و مبلغی اضافه مینمایند… بالاخره با هزار مُرافعه که بین آقایان داوطلب در میگیرد و بعضی اوقات به خونریزی هم منجر شده… نقاط فوق الذکر به مبالغی که در ذیل درج است، به هر یک از آقایان اجاره داده و خط اجاره نامه که عبارت از (حکم) باشد به آنان تسلیم میدارند…

صورت مأخوذی قوام الملک که سالانه دریافت میدارد به شرح ذیل است:

۱-ایلات خمسه و بهارلو ……………………………اصل مالیات ۳۰۰۰ تومان-پیشکش ۵۵۰۰ تومان

۲-داراب …………………………………………………اصل مالیات ۳۵۰۰ تومان-پیشکش ۳۵۰۰ تومان

۳-سروستان …………………………………………..اصل مالیات ۱۵۰۰ تومان-پیشکش ۲۵۰۰ تومان

۴-فسا …………………………………………………..اصل مالیات ۴۰۰۰ تومان-پیشکش ۹۵۰۰ تومان

۵-سبعه جات ………………………………………..اصل مالیات ۱۰۰۰۰ تومان-پیشکش ۳۲۰۰۰ تومان

۶-فین، گُهره و رضوان ……………………………اصل مالیات ۴۰۰۰ تومان-پیشکش ۸۵۰۰ تومان

۷-رودان ……………………………………………….اصل مالیات ۱۸۰۰۰ تومان-پیشکش ۲۵۰۰۰ تومان

۸-حاجی آباد ………………………………………..اصل مالیات ۲۰۰۰ تومان-پیشکش ۳۵۰۰ تومان

۹-مزایجان …………………………………………….اصل مالیات ۱۰۰۰ تومان-پیشکش ۲۵۰۰ تومان

۱۰-آبشور ………………………………………………اصل مالیات ۳۰۰۰ تومان-پیشکش ۵۵۰۰ تومان

۱۱-بلوکات بیدشهر ………………………………..اصل مالیات ۶۰۰۰ تومان-پیشکش ۶۵۰۰ تومان

۱۲-بناروئیه …………………………………………..اصل مالیات ۷۰۰۰ تومان-پیشکش ۱۵۵۰۰ تومان

۱۳-لار و گراش ……………………………………..اصل مالیات ۱۲۶۰۰ تومان-پیشکش ۱۷۲۰۰ تومان

۱۴-اِوَز …………………………………………………اصل مالیات ۱۴۵۵ تومان-پیشکش ۴۰۰۰ تومان

۱۵-صحرای باغ …………………………………….اصل مالیات ۲۵۰۰ تومان-پیشکش ۵۰۰۰ تومان

۱۶-اِرَد و فِداغ ……………………………………..اصل مالیات ۲۰۰۰ تومان-پیشکش ۵۵۰۰ تومان

۱۷-اشکنان …………………………………………اصل مالیات ۳۰۰۰ تومان-پیشکش ۴۰۰۰ تومان

۱۸-گاوبندی ……………………………………….اصل مالیات ۲۵۰۰ تومان-پیشکش ۳۵۰۰ تومان

۱۹-جهانگیره و بَستَک ………………………..اصل مالیات ۴۰۰۰ تومان-پیشکش ۸۵۰۰ تومان

خوانین پس از اخذ قرارداد قطعی… سند گرفته و مراجعت مینمایند…

هریک از ایشان در برابر پرداخت هر هزار تومان، دو تا سه هزار تومان از مردم اخذ مینمایند. چون ذکر این همه موجب اطناب است، فقط شرح حال سه نفر از ایشان را نگاشته، توجه نظر اولیاء دولت و مجلس شورای ملی را به سایرین منعطف ساخته، میگوئیم مُشت نمونه خروار است:

۱-رضا قلیخان بید شهری ضابط بلوک بیدشهر که بیدشهر را سالانه ۱۲۵۰۰ تومان اجار�%

سرآمدان داراب در مجموعه اثر آفرینان

عصر داراب؛ جلیل سلمان؛ مجموعه شش جلدی و ارزشمند اثرآفرینان درباره زندگینامه نام آوران فرهنگی ایران از آغاز تا سال ۱۳۰۰ هجری شمسی تهیه شده توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی می باشد که چاپ دوم آن در سال ۱۳۸۴ به انجام رسیده است.

در این مجموعه نفیس به نام تنی چند از عالمان و شاعران شهرستان داراب اشاره و شرح کوتاهی از زندگی آنان تشریح شده است که به آنها اشاره می نماییم.

در صفحه ۲۸۷ از جلد سوم کتاب اثر آفرینان از « شاه محمد دارابجردی» و در صفحه ۳۴۵ از « شوقی دارابجردی» بشرح ذیل نام برده شده است:

-شاه محمد دارابجردی، فرزند عارف شیرازی. (سنه یازدهم قمری)
شاعر، متخلص به عارف و شاه. ایشان از داراب ِ شیراز بود. نزد شیخ بهایی تلمذ کرد. در شوشتر مدتی نزد قاضی نورالله شوشتری (شهادت ۱۰۱۹ قمری) به همراه صفایی شوشتری ( م ۱۰۷۴ قمری) به مقابله حدیث پرداخت. او در هر علمی آگاهی داشت. حزین لاهیجی در روزگار جوانی در شیراز نزد وی تلمذ کرده است و گوید او در شیراز درگذشت. شاه محمد به قصد زیارت عتبات از ایران خارج شد و پس از زیارت، در ۱۰۶۲ قمری به هند رفت. در ۱۰۶۶ قمری به قصد زیارت امام رضا (ع) به ایران بازگشت و پس از زیارت امام رضا (ع) و زیارت مزار شاه قاسم انوار در تربت جام و سفر به شیراز و اصفهان به هند بازگشت و در ۱۰۷۶ قمری تذکره « لطائف الخیال» را تکمیل کرد. او در سال ۱۰۸۳ قمری به ایران بازگشت و در اصفهان نصرآبادی او را دیدار کرد. به آورده نصرآبادی از خَیّرین روزگار خود بود و به نیازمندان کمک می کرد.
از دیگر آثار وی: رساله « لطیفه غیبیه» در شرح مشکلات دیوان حافظ، « مقامات السالکین» ، در مصطلحات موسیقی و آرای دانشمندان اسلامی درباره روایی و ناروایی غناء می باشد.

منابع ذکر شده در ذیل توضیحات شاه محمد دارابجردی: تاریخ ادبیات ایران جلد پنجم، ۱۷۹۱ و ۱۷۹۳- تاریخ تذکره های فارسی، جلد دوم، ۸۷-۹۹ -تذکره المعاصرین ۱۱۱-۱۱۳ و ۲۴۵ -تذکره نصرآبادی۱۸۶-الذریعه، جلد نهم، ۴۹۷و ۹۹۶ و ۹۹۷ -ریاض العلماء، جلد پنجم، ۲۷۴ و ۲۷۵ -صبح گلشن ۲۲ -فرهنگ سخنوران ۴۹۱ -کاروان هند، جلد دوم، ۸۵۴-۸۵۰ -مخزن الغرائب، جلد دوم، ۱۰۴۱-۱۰۴۲


-شوقی دارابجردی(سنه دهم قمری). شاعر، از معاصران میر تقی اوحدی بود و از اوست:
ز ناز گر چه سخن با من آن صنم نکند
بدان خوشم که سخن از رقیب هم نکند
منابع ذکر شده در ذیل توضیحات شوقی دارابجردی: تاریخ نظم و نثر ۶۵۳- الذریعه، جلد نهم، ۵۴۹- صبح گلشن ۲۲۸-۲۲۹- فرهنگ سخنوران ۵۲۶

در صفحه ۳۴۲ از جلد چهارم کتاب اثر آفرینان از « قدسی شیرازی» و در صفحه ۱۳۶ از « عالمی دارابگردی» بشرح ذیل نام برده شده است:

– قدسی شیرازی، سید محمد حسینی، فرزند میرزا سلطانعلی دارابی(۱۲۸۸-۱۳۶۱ قمری)
خطاط، مصحح ، شاعر و متخلص به قدسی. اصلش از دارابجرد فارس بود.
در شیراز به دنیا آمد و همانجا نشو و نما یافت.از خواص شاگردان شیخ مفید، صاحب «مرآت الفصاحه» بود که توانست در خدمت استاد در زمینه علوم ادبی و کلام و حکمت بهره ها برد. خط نستعلیق را نیکو می نوشت و از سبک میرعماد حسینی پیروی می کرد. در سرودن اشعار عربی و فارسی ذوق و طبعی سلیم و مستقیم داشت.در شیراز در گذشت .
از آثارش : « دیوان شعر» ، « حظائر القدس» ، در کلمات و کرامات استادش شیخ مفید ، « فردوس الکمال» ، مشتمل بر تفسیر بعضی از آیات و شرح برخی از احادیث و پاره ای از حکم.

منابع ذکر شده در ذیل توضیحات جناب قدسی دارابجردی: آثار عجم۸۰-۷۸- تذکره طلعت۲۰۲-۲۰۴- حدیقه الشعراء، جلد دوم، ۱۴۲۴-۱۴۲۶- دانشمندان و سخن سرایان فارس، جلد چهارم، ۱۹۵-۱۹۹ – زندگینامه رجال و مشاهیر، جلد سوم، ۱۰۸- شرح حال رجال، جلد ششم، ۱۹۸-۱۹۹- فرهنگ سخنوران ۷۴۱- مرآت الفصاحه ۵۰۰-۵۰۱

-عالمی دارابگردی، میرزا سهراب(وفات ۹۷۵ قمری):
وی شاعر بود. در عهد شاه طهماسب صفوی در شیراز اقامت داشت و در همان شهر از دنیا رفت. اشعاری از او بجا مانده است. ] در فارسنامه و دیگر منابع ایشان اهل داراب معرفی شده اند[.

منابع ذکر شده در ذیل توضیحات عالمی دارابگردی:آثار عجم۱۰۳- تاریخ نظم و نثر۴۷۰- تذکره روز روشن ۵۱۶-۵۱۷-دانشمندان و سخن سرایان فارس جلد سوم، ۵۶۴- الذریعه، جلد نهم ۶۷۶-فارسنامه ناصری ،جلد دوم ۱۳۱۵- فرهنگ سخنوران ۶۱۱-مجمع الخواص ۲۴۵-۲۴۴-مرآت الفصاحه ۳۹۶-۳۹۷

در صفحه ۲۸۲ از جلد پنجم کتاب اثر آفرینان از « مقیم دارابی» بشرح ذیل نام برده شده است:

-مقیم دارابی، خواجه محمد، فرزند محمد حسین بیگ:(سنه یازدهم قمری):
وی شاعر، و متخلص به «مقیم» بوده است. در دارابگرد (دارابجرد) فارس به دنیا آمد و در کربلا نشو و نما یافت و تحصیل کمال کرد. در علم سیاق و حساب و انشا مهارت داشت و خط شکسته را نیکو می نوشت و گاهی اشعاری نیز می سرود. مقیم؛ مدتی در هندوستان در ملازمت داراب خان(م ۱۰۳۳ ق) ، پسر خان خانان عبدالرحیم خان، به سر برد و در فتح دکن، در سال ۱۰۲۶ قمری ، در رکاب او بود. وی در باب این فتح ابیاتی در مدح داراب خان و فرزندانش سرود.
از اوست:
گر عکس عارض تو فتد سوی آینه
بینند پشت آینه، چون روی آینه
منابع ذکر شده در ذیل توضیحات مقیم دارابجردی: فرهنگ سخنوران(۸۷۰) ، کاروان هند(۲/۱۳۳۵) ، مآثر رحیمی(۴/۱۴۱۹-۱۴۲۳).

استخراج و ارائه : جلیل سلمان

معرفی معین الدین دارابجردی الصوفی

در جلد پنجم از کتاب «مجمع الآداب فی معجم الالقاب» که اثری است از عبدالرزاق بن احمد ابن فوطی به معرفی کوتاهی از «معین الدین مسعود بن اسماعیل بن علی الدرابجردی الصوفی» پرداخته که در ذیل صفحه 415 وی اهل دارابگرد خوانده شده است و توضیحات ذیل مربوط به وی است:


ردیف 5393-معین الدین مسعود بن اسماعیل بن علی الدرابجردی الصوفی:
کان من ظراف الصوفیه، و کان ادیبا، (قال) قیل لبعض الصوفیه الظرفاء : قد ردت المظالم علی اصحابها، فقال: فلیرد علی سوره براءه بسم الله الرحمن الرحیم.
معین الدین، ادیب و صوفی و اهل دارابگرد بوده است.

منبع: مجمع الآداب فی معجم الالقاب، عبدالرزاق بن احمد ابن فوطی،جلد پنجم، صفحه 415، ردیف 5393

دانلود فایل صوتی شعر آب بنه دارابی با صدای جلیل سلمان

"بنه " (Bana): نوعی پسته وحشی است که مصرف خوراکی دارد.علاقه مردم داراب برای تهیه اوبنه، وصف ناپذیر و همیشگی است و عموماً بطور دسته جمعی تهیه و تناول می شود.زمانیکه خانواده ها بطور گروهی دور هم جمع باشند و فصل" بنه" هم باشد اغلب مسن ترین های جمع دیگر درنگ نمی کنند و این غذا را تهیه و با هم می خورند.مردم داراب حتی یک ضرب المثل هم در مورد آن دارند که نشان می دهد این غذا به شدت محبوب آنان است:" اوبنه بعض گوشته".

اگر دارابی باشید حتما این غذا را فراوان خورده اید و این ضرب المثل را هم شنیده و هم بکار برده اید.

روش تهیه اوبنه دارابی:

مقداری بنه تازه و خوش رنگ بخرید، آن را تمیز و سپس خیس کنید تا دانه های پوک و بی مغز روی آب بیایند.پس از خیس خوردن، آنها را در هاون سنگی بکوبید و پس از نرم شدن آن را فراوان بمالید تا روغن آن گرفته شود.

سپس کمی آب به آن بیافزایید و با الک صاف کنید تا ته نشین شود.بعد آن را با نان ترید کنید.البته بهتر است از پنجولهای ننه یا ننه بزرگ استفاده شود تا تیلیت، اساسی مهیای خوردن شود.

با توجه به طبع مبارکتان برای طعم بهتر اوبنه می توانید مقداری آب انار یا لیمو ترش به آن اضافه و میل کنید.

گاهی مقداری رب انار اضافه می کنند، می جوشانند و به عنوان " کَلَه جوش بَنَه " استفاده می کنند.از بَنَه ی تازه و سبز که هنوز سفت نشده برای تهیه ترشی استفاده می شود.(به آن بَنه شَک و بَنَوشَک هم می گویند).

فایل صوتی شعر آب بنه دارابی را با صدای جلیل سلمان از لینکهای زیر دانلود نمایید:

 
دانلود شعر آب بنه دارابی با صدای جلیل سلمان

دانلود شعر آب بنه دارابی با صدای جلیل سلمان


مطالبات مردم داراب در هشتاد سال پیش

عصر داراب،دکتر غلامحسین مهرابی؛
داراب شهری با قدمت بسیار کهن و مردمانی نجیب تر از تاریخش می باشد. اما برخلاف تاریخ و این مردمانش پیشرفت شایانی نداشته و به عبارت دیگر پیشرفت ها متناسب با مردم نجیبش نبوده است. گاهی فکر می کنیم که یکی از مشکلات داراب عدم پی گیری مردم است. من نیز مثل همه همشهریانم چنین فکر می کردم. اما وجود انجمن ها و گروه های مردم نهاد و غیر دولتی این فکر را به چالش می کشد. شاید در شهرهای همسایه چنین تشکیلات با چنین پی گیری هایی وجود ندارد. البته ممکن است بگویید این تشکل ها مربوط به امروز است و در گذشته کسی به فکر این شهر نبوده است. مدتی پیش در مجموعه اسناد تاریخی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران سندی دیدم که این سخن را هم به چالش می کشید. سندی که بیش از هشتاد سال قدمت دارد و نشان می دهد در آن سال ها که حکومت دیکتاتوری پهلوی اول اجازه اظهار نظر به کسی نمی داد، گروهی از مردم این شهر با نوشتن نامه و امضا و مهر خود خواستار رسیدگی بیشتر به این شهر بوده اند.


این سند البته از جنبه های مختلف حائز اهمیت است. از یک طرف خواسته های مردم داراب در هشتاد و سه سال پیش را نشان می دهد. و از طرف دیگر نام عده ای از فعالان شهر که نامه را امضا یا مهر کرده اند مهم است. البته از جنبه های دیگر مثل مهرشناسی و . . . نیز اهمیت دارد.
خواسته های مردم در پنج قسمت شماره گذاری شده که از این نظر هم مهم است که بدانیم کدام یک از خواسته ها امروزه با توجه به رشد جمعیت و پیشرفت اجتماعی کشور، کاملاً حل شده است. به طور خلاصه این تقاضا شامل این موارد است ۱- تعیین یک نفر عادل برای حکومت داراب. ۲- توجه مخصوص به اداره معارف ( آموزش و پرورش) ۳- استقرار پست امنیه ( نیروی انتظامی برای کل شهرستان) ۴- تعیین یک نفر دکتر برای صحیحه ( بهداری و یا بیمارستان) ۵- برقراری اداره پلیس جهت انتظام داخلی
موارد بالا نشان می دهد که مشکل عمده داراب علاوه بر حاکم یا فرماندار کاردان و شایسته، امنیت، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان بوده است.



این نامه در پایان به امضا و مهر افراد زیادی رسیده است که متاسفانه برخی از نام ها را نتوانستیم بخوانیم، برخی نیز فاقد نام خانوادگی است. برخی از این نام ها را مرور می کنیم: محمدعلی اشرف – حیدر خادمی- محمد بیدل – محمد خوشبخت- علی اصغر نظری- احمدرضا خادمی- محسن خادمی- تقی حسنی- هدایت الله حسنی- علی عامری. برخی اسم ها و مهرها هم با اسم ها و فامیلهای جداگانه است مانند چند مورد فامیل «خادمی» چند مورد «اشرف» عزیز بن عبدالله- قلی بن علی –عابدیان- حسین بن اکبر – حاجی محسن- عباس – نعمت الله – داوود- عیسی – احمد الحسینی و چند اسم دیگر
اکنون اصل این نامه را همراه با بازخوانی آن در زیر می بینیم.
تاریخ ۸/ ۵/ ۱۳۱۱
«مقام منیع بندگانی حضرت اشرف عالی ایالت جلیله عظمی فارس و بنادر جنوب دامت شوکته
بدواً با یک دنیا مسرت و شادمانی تقدیم مبارک آن یکتا سرپرست توانا به مرکز خطه فارس. تبریک و تهنیت صمیمانه تقدیم خواطر مهر مظاهر آن مقام منیع به عرایض ذیل معطوف داشته و اجرای آن را استدعا داریم. ۱- تعیین یک نفر به حکومت، عادل و کافی ۲- توجه مخصوص در اداره معارف ۳- استقرار پست امنیه در داراب و نواحی آن ۴- تعیین یک نفر دکتر جهت صحیحه داراب که هر ساله نفوس بسیاری به واسطه نبودن طبیب تلف می شوند. ۵- برقرار داشتن اداره پلیس جهت انتظام داخلی. اگرچه احتیاجات و عرایضات اهالی زیاده بر این است ولی امیدواریم توجه تامی در مستدعیات فوق فرموده تا از اثر توجهات کامله حضرتت، قافله عقب ماندگی داراب به کاروان تمدن ملحق گردد.
تقدیم کننده : اهالی داراب »