چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

گزارش میروشجی از دره داراب و فسا

فایل گزارش بررسی های" پییر دو میروشجی" در دره فسا و داراب منتشر شده در سال 1973 میلادی جهت علاقمندان به تاریخ 

 

فایل گزارش بررسی های" پییر دو میروشجی" در دره فسا و داراب

آسیاب سنگی داراب همچنان ناشناخته باقیمانده است

جلیل سلمان/چن ون-در پی برگزاری سومین کنفرانس مدیریت آبیاری پایدار در سال 2010  و در بخارست، دو ایرانی به نامهای صدرزاده و قلی کندی از دانشگاه تهران مقاله ای زیبا تحت عنوان «پنج هزارسال از تاریخ آبیاری ایران»را ارائه می دهند که «آسیاب سنگی داراب» نیز به عنوان بخشی از تحقیقات آنان در این مقاله گنجانده شده است.

آنها در مقاله خود اشاره می نمایند که ایرانیان باستان علاوه بر اینکه از لحاظ  تکنولوژی انتقال آب مطرح بوده اند، دارای مدیریت کاملاً شناخته ای شده ای در سطح جهان بوده و فرهنگ آنان در این زمینه وارد قصه ها و داستانها هم شده بود.

در دوره هخامنشیان استفاده از آب ، انتقال آب و به اشتراک گذاری آن مد نظر بوده است. موضوع تیشتر یا تشتر ، ایزد و ستاره باران و اپوش دیو خشکسالی و جشنهای تیرگان را نیز در این مقاله به همراه دقت ساسانیان در راه اندازی، نگهداری و تعمیرات سیستم های آبیاری آورده اند.

آسیاب سنگی داراب دارای دو رشته جوی می باشد که به رشته ای از چاههای پیوسته متصل است که تعداد آنها به هفت حلقه می رسد. این بنای صخره ای منحصربفرد دارای دو تنوره می باشد و کتیبه هایی به زبان فارسی و عربی در درون تونل آن به چشم می خورد. این آسیاب سنگی در دوران قاجار مرمت و مجددا مورد استفاده قرار گرفته است. یک رشته جوی آن در بستر صخره ای کوه تعبیه شده و رشته جوی دیگر با سنگ و ساروج بنا شده است.

آسیاب سنگی داراب فارس

 

 

این آسیاب سنگی متعلق به دوران ساسانیان در فاصله 200 متری بنای تاریخی آتشکده آذرخش داراب(مسجد سنگی) همچنان خودنمایی می کند.

آسیاب سنگی داراب فارس

***

منبع: کتاب مدیریت آبیاری پایدار...ارائه شده در کنفرانس بخارست


شهری به نام «دارابِ نو» در مدارک موزه متروپلیتن آمریکا

نتشار سند مهم در داراب آنلاین؛

جلیل سلمان-طی ماههای اخیر، محققان و علاقمندان به تاریخ داراب از احتمال وجود شهری به نام «دارابِ نو» یا «شهرِ جدید داراب» در سده اول هجری سخن به میان آورده اند که از لحاظ تاریخی و جغرافیایی دارای اهمیت بسیار ویژه ای می باشد.

 

به گزارش خبرنگار داراب آنلاین، در مکتوباتِ کهنِ بجا مانده از دوران مختلف تاریخی اشاره هایی اجمالی به مهاجرت چندین باره مردم دارابگرد شده است اما به نظر می رسد نخستین اشاره ها به «دارابِ نو» به حدود سال های 1974 و 1978 میلادی و به خصوص به انتشار مُجلد مُهرهای استامپی کشف شده مربوط به دوران ساسانیان در نقاط مختلف من جمله در قصر ابونصر فارس توسط Christopher j. Brunner باز می گردد که در آن تعدادی مُهرِ استامپی متعلق به دوران ساسانی از ایران به کشور آمریکا منتقل شد تا در بخش هنری موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری شوند. پس از آن در سال های 2003 و 2007 میلادی این مبحث مورد توجه مجله مؤسسه بریتانیایی مطالعات فارسی و سپس کسانی همچون Rika Gyselen قرار گرفت، هر چند که توضیحات اندکی پیرامون این شهر مطرح نمودند.

در مُجلدِ راهنمای موزه که نمایشی از انواع مختلف مُهرهای ساسانی می باشد یک مُهرِ منحصربفرد نیز وجود دارد که در آن به «دارابِ نو» در کنار کوره اردشیرخوره و شهر باستانی بیشاپور اشاره شده است.

این مُهر ذیل بخشِ هنری موزه و محتملاً به دلیل ارتباط آن با مباحث مالی و متفاوت بودن محتوی بطور مجزا معرفی شده است.

در همین راستا و به دلیل اهمیت این موضوع،  سایت داراب آنلاین برای نخستین بار اقدام به انتشار این سند می نماید تا در تحقیقات بعدی مورد استفاده پژوهشگران و علاقمندان به این حوزه قرار گیرد.

 

 

همانگونه که در تصویر نیز مشخص است این مُهرِ ساسانی به شکل دایره ای و متعلق به قرن ششم میلادی است که در آن از اردشیر خوره، بیشاپور و داراب نو در کنار همدیگر نام برده شده که مشخصاً در حوزه پارس(فارس) قرار داشته اند.

تصویر بعد نشان می دهد علیرغم اینکه تعداد بسیار زیادی از مُهرهای ساسانی موجود در موزه متروپلیتن شخصی می باشند این یک مُهرِ رسمیِ مورد وثوق و اداری بوده که با خطی پیوسته نوشته شده و مربوط به یک مدیر مالیاتیِ "میشان/میسان" می باشد و همین موضوع آنرا کمی متفاوت نموده است. لازم به ذکر است که در کتیبه های ساسانی از شهر(کشور) میشان یا میسان بعد از پارس و خوزستان نام برده شده است.

 

نویسنده ی راهنما این احتمال را که ممکن است مُهرِ یادشده متعلق به قرن هفتم میلادی باشد را نیز دور از نظر نداشته و بدان اشاره نموده است. بنابراین با اطمینان بیشتر می توان این مُهر را به اواخر دوران ساسانی مربوط دانست که طی آن جغرافیای مرکزیت سیاسی و تجاری ساسانیان در حال تغییر بوده است.

 

***

منابع:

1-Sasanian Stamp Seals in the Metropolitan Museum of Art

By Metropolitan Museum of Art (New York, N.Y.), Christopher J. Brunner

2-Iran: Journal of the British Institute of Persian Studies, Volume 41

3-Sasanian Seals and Sealings in the A. Saeedi Collection

By Rika Gyselen

مُهرِ هزاره ی پنجم قبل از میلاد بر تاریخ فورگ

در پی بررسی های انجام شده در ژوئن سال 2015 و در فورگ، اشیا و موادی متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد مشاهده شد.

 داراب آنلاین؛

جلیل سلمانفرانسوا دُوسه باستان شناس فرانسوی خود را اینگونه معرفی می کند: من فرانسوا دُوسه باستان شناس فرانسوی وعلاقمند به تاریخ و فرهنگ خاور نزدیک می باشم.

پس از صرف بیش از یکسال در ایران و گفتگو با باستان شناسان و متخصصین ایرانی در مورد الزامات اقتصادی تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که با ایجاد انجمن EX ORIENTE LUX  می توانیم صدایمان را به گوش علاقمندان به تاریخ و فرهنگ برسانیم تا با دعوت به مشارکت، گامی در جهت تحقیقات باستان شناسی در این ناحیه برداشته شود.

این علاقه تا آنجا پیش رفت که از فوریه 2014 تاکنون ساکن ایران بوده و در دانشگاه تهران در سمت فوق دکترای باستان شناسی به تحقیق و پژوهش و ارائه کارگاه­های آموزشی مشغول می باشم. زمینه تحقیقاتی من عمدتا بر جوامع عصر مفرغ ( در اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره دوم پیش از میلاد) و نظام های نگارشی ناشناخته این اعصار متمرکز می باشد. در این بین به ارائه کنفرانس هایی در ایران و خارج از ایران، انتشار مقالات و گاهی راهنمایی تورهای فرهنگی و تاریخی در ایران  مشغول هستم. در ماههای اخیر و به یاری سایرهمکاران ایرانی در تلاش برای ارائه طرح تحقیقاتی بین المللی در نواحی وسیع و در عین حال ناشناخته از منظر باستان شناسی در ایران بوده ام: دره فسا، داراب و فورگ در شرق فارس.

اولین بارقه های علاقه من به تاریخ شرق باستان پیش از سال 2000 و شروع تحصیلات دانشگاهی در رشته باستان شناسی در دانشگاه تولوز و در دوران جوانی زده شد. در سال 2003 با هدف ادامه مطالعات باستان شناسی شرق به پارس رفته و در نهایت در سال 2011 با درجه دکترا از دانشگاه سوربن پاریس فارغ التحصیل شدم. در تمام این سالها، به استثناء چند حفاری در روسیه، ترکمنستان و ازبکستان، در چندین حفاری بسیار مهم در جیرفت (استان کرمان واقع در جنوب شرق ایران)، مابین سالهای 2006 تا 2009 میلادی شرکت کردم که علاقه من را به خاورنزدیک باستان صدچندان کرد و من را شیفته ایران و فرهنگ آن نمود.

روند شهرنشینی که در هزاره های هشتم و نهم پیش از میلاد با توسعه کشاورزی و دامداری (دوران نوسنگی) و ایجاد اولین روستاها شکل گرفت در هزاره های سوم و چهارم در ایران به اوج خود رسید. تمدن ایران در همسایگی تمدن سومریان در میان رودان و تمدن دره سند در پاکستان و هند، در مناطقی همچون تل ملیان (انشان قدیم) در استان فارس، منطقه ای که توسط تیم باستان شناسی آمریکایی در دهه 70 مورد کاوش قرار گرفت، در حال بالندگی بود. کمی آنسو تر کنارصندل، مرکز دولت مرهشی در حوزه هلیل رود در استان کرمان سربرآورد که این ناحیه نیز در سال 2000 توسط یک تیم بین المللی کاوش شد.

این دو ناحیه با فاصله 550 کیلومتر از یکدیگر هریک دارای مواد فرهنگی هزاره سوم و خاص به خود هستند که نشان دهنده وجود مرز و حائلی میان این دو ناحیه است. بنابر مدارک حاصل از متون میان رودان که به خط میخی نگاشته شده اند، این مرز می تواند نوعی مرز فرهنگی و یا سیاسی میان دو دولت انشان و مرهشی باشد.

علی رغم اهمیت این دو ناحیه و کاوش های صورت گرفته، مرز میان این دو دولت از توجه باستان شناسان دور مانده و اطلاعاتی از این ناحیه در دست نیست. در پی بررسی های انجام شده در ژوئن سال 2015 و در فورگ، اشیا و موادی متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد مشاهده شد. پروژه پیش رو در نظر دارد تا به بررسی گسترده تری در دره های شرق فارس پرداخته تا به اطلاعات دقیق تری در مورد مکان یابی ناحیه مناسب برای حفاری در محوطه های مربوط به هزاره های چهارم و سوم پیش از میلاد دست یابد.

 

تکه های سفال یافته شده مربوط به اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح

 

مُهر استامپی از جنس کلورایت مربوط به اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح