چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

چشمه های هزار ساله گُستویه بنیانِ فُرگ

جلیل سلمان-چشمه ها و قنات ها مهمترین منابع تامین آب در داراب زمین محسوب می شوند. مطابق آمار رسمی منتشر شده در سال 1355 ، شهرستان داراب دارای 50 رشته قنات دائر بوده که در سال 1366 به 40 رشته کاهش یافته است و همین گستره ی زمانی تعداد چشمه ها نیز از 28 دهنه به 20 دهنه تقلیل یافته است. 
اغلب محققین خارجی اقلیم شهرستان داراب را صحرایی و صحرایی گرم دانسته و در همین راستا ضرورت توجه بیشتر به منابع آبی را گوشزد نموده اند. 
بنا به نوشته صاحب کتاب جغرافیای نظامی ایران(فارس) قراء عمده داراب بوسیله چشمه سارهای فراوان و قنوات مشروب می گردد. 
یکی از منابع مهم تأمین کننده آب منطقه فرگِ شهرستان داراب قناتی موسوم به گُستو می باشد که تاریخچه ای هزارساله دارد.
مولف حدودالعالم در سال 372 هجری قمری، یعنی حدود 1063 سال پیش ضمن اشاره به نام فرگ آنرا جایی با کشت و برز بسیار و نعمت فراخ آورده است.

 

قنات قدیمی گستو در منطقه فرگ دارای شناسنامه ای کهن و تاریخچه ای متصل به سلسله شبانکاره(قرن پنجم هجری) می باشد که میراز حسن حسینی فسائی، صاحب فارسنامه ناصری(1300-1314 خورشیدی) در وصف احوالش چنین مذکور نموده است: گُستو فرسخی کمتر میانه شمال و مغرب فرگ است. در فرامین سلاطین، آن را «جستویه فرگ» از اعمال شبانکاره فارس نوشته اند.

بررسی های بیشتر نشان می دهد که نخستین اشاره به این قنات تاریخی به کتاب احسن التقاسیم مقدسی باز می گردد.
ابو عبدالله محمدبن احمد مقدسی در سال 375 هجری قمری به کاریز(قنات) معروف فرگ اشاره نموده که مردم این منطقه از آب آن برای آشامیدن استفاده می کرده اند و از ناحیه ای دورتر به فرگ می رسیده است. مطابق بررسیهای انجام شده و تطبیق قنات فعلی گستو با نوشته های مقدسی قطعا کاریز یادشده همین قنات گستویه فعلی می باشد که صاحب فارسنامه آنرا از اعمال شبانکاره دانسته است.
شبانکاره ها سلسله ای از کردان پارس بودند که نسب ایشان به اردشیر بابکان می رسید. مطابق توضیحات نویسندگان متعدد نظیر بلعمی و دیگران اردشیر بابکان هفت ساله بود که برای آموزش علوم و فنون زمانه به دارابگرد نزد ارگبذ آن تیری فرستاده شد و به کمک حکام محلی دارابگرد امپراتوری ساسانی را بنا نهاد. ابن بلخی در فارسنامه آورده است: بآخر روزگار دیلم فضلویه فراخاست و ایشانرا شوکتی پدید آمد.اسمعیلیان که اصیل ترین قوم این سلسله بودند به دارابگرد آمده و آخر روزگار باکالیجار در دارابگرد مسکون شدند. اصل این قوم دو برادر بودند که محمد بن یحیی برادر بزرگتر بود و دارابگرد بحکم او بود. احمدیان صاحب کتاب تقسیمات کشوری نیز آورده است قسمت مهمی از کوره دارابگرد به نام شبانکاره از دوره سلجوقیان به علل سیاسی از فارس جدا شده بود و ملوک مستقلی داشت. گای لسترینج در کتاب معتبر سرزمینهای خلافت شرقی دارابگرد را همان شبانکاره دانسته و شهرها و نواحی آنرا چنین آورده است: کوره دارابگرد یا شبانکاره شامل؛ دراکان و ایج و اصطهبانات و فسا و رونیز و خسو، لار(لارستان) و فرگ و تارم و سورو البته مجمع الانساب نیریز را هم ذکر کرده است.
صاحب کتاب ارزشمند مجمع الانساب(733 هجری) ضمن اشاره به حمله جاولی(چاولی) از سرکردگان منکوبرس که مقام نامزدی ایالت فارس را از آلب ارسلان سلجوقی دریافت کرده بود به لشکر نظام الدین حسن ابراهیم(مشهورترین حکمران شبانکاره)و فرار وی به فرگ داراب در سال 455 هجری آورده است: 
« عاقبت انهزام بر نظام الدین افتاد و عازم فرگ شد و جاولی لشکر به فرگ کشید.والی فرگ(در کتاب سلجوقیان و غز وی موسی فرگی می باشد) پیش آمد و جاولی را دستبردی مردانه نمود و او را منهزم گردانید.و نظام الدین به فرغان شد و در بانک فحان بنشست...» 
بنابراین اتصال فرگ با سلسله شبانکاره موضوعی تثبیت شده است.
ابن بلخی نیز در کتاب فارسنامه (دهه نخست قرن ششم هجری)ضمن اشاره به نام پرگ آورده است: «پرگ: و آب از مصنعها(باران و چشمه و قنات) است. 
میرزا حسن فسائی، صاحب فارسنامه ناصری(1314-1300) نیز ضمن بیان نام بنیان و این قنات تاریخی در کتاب خود، گُستو را فرسخی کمتر میانه شمال و مغرب فرگ دانسته و نام آنرا در مکاتبات شاهان و سلاطین « جستویه فرگ» آورده است.
زنده یاد دهخدا نیز در فرهنگ لغات خود «گُستو» را اسم خاص دانسته و با ضمه آورده است و به توضیحات فارسنامه ناصری اشارت دارد.
گُستویه بنیانِ فُرگ به شکل های گستو و جستویه فرگ در فارسنامه ناصری، در لغتنامه دهخدا به شکل گُستو، در جزوه مربوط به نخستین مجمع جغرافیای داراب به شکل خسنویه بنیان فرگ آمده است. مردمان بومی منطقه نامش را نریان و مادیان نیز آورده اند. چشمه ای که آب بیشتری دارد را در اصطلاح محلی مادیان می گویند که در یک محل با چشمه دیگری به هم متصل شده و سرازیر فرگ می شوند.نام گُستو سینه به سینه در میان اهالی نقل است و همگی از آن روایت می کنند. چشمه ها از سرچشمه ی آبشار کاسه رود یا کاسه تراشون جاری می شود که به آن پنجه علی هم می گویند.....بر عبور آب چشمه ها در مسیرش قناتهایی حفر کرده اند که آبها سرازیر املاک بنیون یا همان بنیان می شود و هنوز در میان مردم این اصطلاح قدیمی رایج است که؛« گستو بنیون...و نریون و مادیون»...
از این رو جای دارد تا اقدامات لازم برای حفظ و نگهداری و ثبت این اثر تاریخی به انجام رسد.

جلیل سلمان/دهم اسفندماه سال 95

 

منابع:
جغرافیای داراب، شکور،بخش منابع آب
جغرافیای نظامی ایران ، ص 62
حدودالعالم ،135 ترجمه/147 نسخه عربی
فارسنامه ناصری، جلد دوم،ص1354
تقسیمات کشوری، احمدیان،ص63
البلدان الخلافه الشرقیه، لسترنج، گای ،ص 325
مجمع الانساب،شبانکاره ای،ص155
مجمع النساب، شبانکاره ای،ص 152
فارسنامه، ابن بلخی، ص 159
فارسنامه ناصری،جلد دوم، ص 1354
نخستین مجمع جغرافیای داراب، چوبین و کمانه، 1370، ص 13

 


برچسب‌ها: دارابفرگفورگگستوجستو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد