چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

اوجاگررسنت، پزشک اعزامی داریوش بزرگ به مصر-2

از این کتیبه معلوم است که داریوش این شخص را مامور کرده به مصر برود و مدرسه طب مصر را که در سائیس به معبد نیت بوده از نو دایر کند. اسناد دیگری نیز به دست آمده که بودن این مدرسه عالی طب را در سائیس ثابت می کند.(کاغذ حصیری ابرس " من از سائیس بیرون آمدم".) از منابع یونانی هم معلوم است که داریوش به علم طب و ترقی آن اهمیت می د اده و اطبای خوب را تشویق می کرده. ثانیاً کتیبه ای است که از داریوش در پنج نسخه که در نزدیکی کانال سوئز یافته اند. این کتیبه راجع به ترعه یا کانالی است که به امر شاه مزبور برای اتصال رود نیل با دریای سرخ ساخته اند و به سه زبان آسیایی در یک طرف سنگ و زبان مصری در طرف دیگر آن کنده شده. سه زبان اسیایی پارسی قدیمف عیلامی و آسوری است.در کتیبه مصری داریوش را مانند فرعون مصر نشان داده اند، یعنی صورت او زیر قرص پردار آفتاب است و خدایان دو نیمه نیل ، دو قسمت مصر (مصر علیا و سفلی) را در زیر اسم او به هم اتصال داده اند و نیز در اینجا موافق مراسمی که برای فراعنه مقرر بوده ، اسامی مللی که تابع داریوش بودند ذکر شده، توضیح آن که خواسته اند بگویند که تمام این مردمان تابع فرعون مصر " آن تریوش" (داریوش) هستند و او بالاتر از فراعنه سلسله هجدهم است. در اینجا ممالکی ذکر شده که اسامی آنها نه قبل از این زمان در خطوط مصری دیده نشده و نه بعد از آن ولی بعضی اسامی حک گشته و باعث تاسف است زیرا از تطبیق این اسامی با اسامی کتیبه نقش رستم داریوش ممکن بود تردیدی که راجع به بعضی ایالات ایران موجود است رفع گردد. تفاوتی که بین این صورت ها و صورت های مردمان تابع در زمان فراعنه مصر دیده می شود، این است: در زمان فراعنه مردم تابع را به شکل اسیری تصویری می کردند که دستهایش مفید است و رشته ای این اسیر را به شکل بیضی دندانه دار ، یعنی قلعه محکم ، بسته است، ولی چون در اینجا نمی توانستند مردمان آریانی را به این شکل درآورند ، تغییری در نشان دادن مردمان تابع حاصل شده که چنین است: مردم تابع مانند اسیری نیست که دستهای او را بسته باشند بلکه بی قید زانو به زمین زده و در حال خشوع و خضوع در بالای شکل بیضی قرار گرفته.ترتیب مردمان تابع از این قرار است: مقام اول را به پارس داده اند، بعد ماد می آید.



chief physician, Udjahorresent, born to atemirdis, he say:
His Majesty the king of upper and lower Egypt, Dariush, may he live forever, ordered me to come to Egypt-and His Majesty was in Elam at the moment and was the great ruler of all foreign lands and the great sovereign of egypt-to establish the office of the house of life…
(به نقل از گزارش Abusir.IV/صفحات 34 و 35/ستون پشت: ردیف 43 )

پس از آن سایر ایالات ذکر شده و در آخر مملکت سکاها . با این تصریح که مملکت سکاها آخر دنیا است.

(تصاویر مقبره اوجا در ABUSIR)

نسخه مصری کتیبه از نسخه هایی که به خطوط میخی نوشته شده (یعنی به پارسی، عیلامی و آسوری)، به کلی متمایز است و کاملاً موافق اداب و رسوم فراعنه انشاء گردیده. تصور می کنند که منشی آن همان اوجاگررسنت مذکور بوده. بهر حال معلوم است که شخصی از معبد " سائیس" آنرا انشاء کرده ولی باعث تأسف است که متن مزبور خراب شده و فقط این قسمت را می توان خواند: " آن تریوش که زاده الهه نیت خانم سائیس است، انجام داد تمام چیزهایی را که خدا شروع کرد... آقای همه چیز که قرص آفتاب را احاطه کرده ، وقتی که در شکم مادر قرار داشت و هنوز به زمین نیامده بود نیت او را پسر خود دانست... امر کرد به او ... دست خود را با کمان به طرف او برد ، تا دشمنان او را برافکند، چنانکه از برای س خود " را" کرد...او قوی شوکت است، او دشمنان خود را در تمام ممالک نابود می کند. شاه مصر علیا و سفلی آن تریوش که تا ابد پاینده است، شاهنشاه بزرگ ، پسر هیستاسپ هخامنشی .او پسر نیت است. قوی و جهانگیر است. تمام خارجی ها با هدایای خود رو به او می آورند و برای او کار می کنند" . از اینجا به بعد، کتیبه خراب شده و فقط کلماتی جسته گریخته خوانده می شود. از مضمون این کلمات همین قدر بر می آید که داریوش حکمای مصر را طلبیده سوالاتی از آنها می کند. اسم کورش ذکر شده، ولی به شکل بیضی (زیرا شاه مصر نبود). اسم مملکتی برده شده که به زبان مصری" شبا" می نامیدند. باید سبا باشد که در عربستان جنوبی بود. صحبت از سفائنی شده که برای تحقیقات به دریاها می خواهند بفرستند. نسخه مصری این کتیبه مخصوصاً از این حیث جالب توجه است که داریوش مزداپرست با آن معتقداتی که راجع به مجرد بودن " اهورمزد" و یگانگی و سایر صفات آن داشته، در اینجا پسر نیت، مادر خدایان مصری ها است، در ردیف برادر خود " را" ، یعنی الهه آفتاب درخشنده ، قرار گرفته و فرعون صحیح و حقیقی سائیس گردیده. جهت آن معلوم است : چون داریوش از نظر مصری ها فرعون مصر بود. تمام القاب و عناوین فراعنه را به او د اده اند و به علاوه او خواسته موافق مراسم مصری ها رفتار کرده قلوب انان را جذب کند.

(تصاویر مقبره اوجا در ABUSIR)

نسخه ای که به خطوط میخی است، به طرز دیگر انشاشده مضمون ان چنین است": خدای بزرگی است اهو رمزد که ان آسمان را افریده که این زمین را افریده که بشر را افریده که خوشی را به بشر داده که داریوش را شاه کرده،داریوش را به سلطنت مملکتی رسانیده که بزرگ است و اسب ها و مردان خوب دارد ".
بند دوم:" منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالکی که از تمام نژادها مسکون است، شاه این زمین بزرگ تا آن دورها، پسر هیستاسپ هخامنشی".
بند سوم:"من پارسی ام، از پارس مصر را تسخیر کردم، امر کردم این کانال را بکنند، از پی رو(یعنی نیل)، که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس بدان روند. این کانال کنده شد، چنان که امر کردم و کشتی ها روانه شدند، چنان که اراده ی من بود".
راجع به این کانال باید گفت که در زمان نخائو فرعون مصر 609 ق م . آن را کنده بودند ولی پس از آن کانال مزبور پر شده و از میان رفته بود. در این زمان به حکم داریوش آن را پاک و از نو دایر کردند. پس از آن چون این کانال دریای مغرب را با دریای سرخ و دریای عمان اتصال می داد، راه تجارتی مستقیم بین ممالک غربی و هند گردید و از این به بعد از اهمیت تجارتی بابل تا اندازه ای کاست.

 


از اصلاحات داریوش در مصر ساخلوی نیرومندی بود که در مصر گذاشت. این ساخلو، چنان که در زمان فسمتیخ معمول بود، به چهار اردو تقسیم می شد و در چهار جا اقامت داشت: اولی در منفیس پایتخت مصر که مقر والی بود. دومی در دافنه پلوزیوم یعنی در طرف شمال شرقی مصب نیل، برای حفاظت مصر از طرف عربستان و فلسطین. سومی در مارآ که مصب نیل را از طرف لیبیا حراست می کرد. چهارمی در جزیره ی الفان تین برای حفاظت مصر از طرف حبشه. هرودت گوید، که عده ی این ساخلو به دویست و چهل هزار نفر می رسید و افراد آن مصری بودند. این خبر می رساند که حکومت ایران امنیت مصر را خوب حفظ می کرده.
داریوش به معابد مصریان رفت و به مجسمه ارباب انواع مصری احترامات زیاد به جا آورد و چنان که نوشته اند، کاهن بزرگ سائیس را طلبیده او را به مرمت معابد بگماشت. پس از آن در اآزیس(واحه) بزرگ، بناهایی برای آم من خدای بزرگ مصری ها برپا کرد و به راه های تجارتی مصر پرداخته بعضی را مرمت کرد و برخی را از نو بساخت. برای پیدا کردن وجوهی که به مصارف این کارها برسد معادن مصر را در حمامات(معدن سنگ های سخت و قیمتی)به کار انداختند. شایان توجه است که در این بناهایی و تعمیرات و کارهای عام المنفعه که در دره ی نیل و آم من می شد، معماران ایرانی نیز کار کرده اند و نوشته اند، این ها به قدری مصری شده بودند که خدایان مصری را عبادت می کردند و کتیبه هایی که از آنها به دست آمده، به خط مصری است. از کارهای داریوش در مصر یکی هم معبد بی نیش است که در واحه الخرقه بنا شده بود. داریوش در این واحه ترتیب آبیاری ایران را به وسیله ی کاریزها به مصری ها آموخت.مصری ها از این کارهای داریوش راضی شده او را یکی از فراعنه ی بزرگ خود دانستند.
***
منابع:
-خدادادیان، اردشیر، تاریخ مصر باستان
-پیرنیا، حسن،تاریخ امپراتوری هخامنشی، آبکنار، 1392
-The shaft tomb of udjahorresent at abusir/ladislav bares/1999/p:34-35/chapter ii/abusir iv





استخراج، تایپ و ارائه از جلیل سلمان/پژوهشگر آزاد تاریخ/داراب/فارس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد