چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

داراب، اشکال مختلف و نام های منتسب

خوشا عشق و صفای خاک داراب                خوشا آب و هوای پاک داراب
خوشا آزادگان خوب تاریخ                   کنار مردم بی باک داراب

داراب آنلاین-جلیل سلمان-کهن ترین نوشته ای که به دست ما رسیده و نام داراب را در آن می توان یافت، کتاب بُندهِشن(بندهش) است که از دارای چهرآزادان یاد می کند و مدت حکومتش را دوازده سال می داند.(دادگی، ص156)
در کتاب مادیان(ماتیکان) هزار داتستان که در زمره منابع پهلوی ساسانی می باشد، نام شهر داراب به شکل Darapkart و یا بنا به گزارش آقای اردشیر خدادادیان به شکل داراوکرت آمده است.
"…Pat aparmand avis oraset pat dārāpkart…."MHD.70.9F

 همچنین در نوشته های ایران میانه از جمله در متن پهلوی کتاب شترستانهای ایرانشتر نیز نام این شهر به شکل Darapkart آمده است.


"شهرستان داراوکرت را دارای دارایان کرت"(خدادادیان، اردشیر)، یا در برخی نوشته ها "شترستان داراپکرت، دارایی دارایان کرت... "یا " شهرستان دارابگرد را دارا پسر داراب ساخت"(انصاری،بهمن)، همچنین ،" شهرستان دارابگرد را داریوش بزرگ بنا کرد"(خسروی،احمدرضا)

نام داراب در کتاب ایرانشهر موسی خورنی(مارکوارت، ترجمه میراحمدی،ص64) ذیل بخش پارس و به شکل دارابگرد آمده است و در پاورقی کتاب تجارب الامم ابن مسکویه(ص93) نیز به شکل Darap-kart قابل مشاهده می باشد.
همانگونه که در کتاب داراب شکوه فراموش شده پارس نیز آمده است واژه «گرد» و یا «کرت» ریشه ای هند و اروپایی داشته و شبیه آن در زبان آلمانی و برخی دیگر از کشورهای غربی نیز آمده و هر دو واژه kart و gird در زبان سانسکریت نیز قابل ردیابی می باشند. بنابراین در خصوص تغییر اشکال مختلف نام این شهر علی الخصوص در پسوندهای ذکر شده، رعایت ملاحظات زبان شناسی امری بسیار ضروری است.
لازم به توضیح است که تَعریب با واژه های فارسی تَفننی فراوان داشته و در عین مُعَرَّب نمودن بسیاری از کلمات، نام شهرمان را نیز دچار تغییرات زیادی نموده است.


در کتاب المسالک و الممالک ابن خرداذبه(وفات 280 هجری) این نام به شکل «درابجرد» و به صورت «دراب جرد» در الکنی و الالقاب( ص228)، در حدودالعالم به صورت «داراجرد» ، در نهایه الارب به شکل «داربجرد»، در البدایه ابن کثیر به صورت «دار أبجرد»، در رحله ابن بطوطه به شکل «دَربجِرد» (Darabdjird) و محمد بن زکریای رازی پزشک سرشناس ایرانی اهل ری که اطراف شهر ما را شکارگاه فریدون پیشدادی(ذوالقرنین، کورش کبیر) می داند این نام را در رساله طبی خود «دارابجرد» آورده است و همه نویسندگان این کتب و یا مترجمین آنها این شهرها را همان دارابگرد آورده اند و در همین حال جمیع مورخان به اتفاق نظر، دارابجرد را مُعَرَّب شده دارابگرد دانسته اند و امروز نیز دارابگرد با استقبال بیشتری مواجه شده است.


صاحب کتاب Algemeene history (1711 میلادی)در تعریف دارابگرد آورده است:
"Darabgerd door darab geboud"
 و صاحب کتاب Viedre (1740 میلادی) مضمونی نزدیک به همین شکل آورده و نوشته است:
"Darius darabgerd door darah geboud"
اِنگلبرت کِمپفر در کتاب نوادر دلپسند(1712 میلادی) در توضیح دَارَاب آنرا به شکل Daraab و شهری بنا شده توسط داریوش آورده است.
دانشنامه معتبر و بین المللی بریتانیکا، بنا کننده دارابگرد را« Darayav »که شکل بابلی کلمه داریوش (Darius) می باشد، دانسته و در کتاب Syria، دارابگرد با ترکیبی از Darayav و kart یعنی به صورت Darayav-kart آمده است.
سر ویلیام اوزلی(1811م( در جلد دوم سفرنامه اش Darabgerd را مقابل  Dariopolis آورده و همین موضوع توسط  Sandys در کتاب Nineveh and perspolis تکرار شده و هر دو نویسنده، داریوش را بنا کننده دارابگرد آورده اند.
دلاواله در سفرنامه خود آنرا به شکل Darabghierd ، دانشنامه ادینبورگ آنرا به شکل Darabjerd ، مارک اشتاین و موزه بریتانیا به صورت Darabgird ، جان کیتو در کتاب سفرنامه عمو الیور به صورت Dareb ، هاروکی کوماتشو ژاپنی این نام را به صورت Darabgerudo ، و به صورت عمومی تر در بیشتر کتابها به شکل Darabgerd نوشته شده و گاهی داراب با خط فاصله(Darab-gerd/gird/gherd/jird/jerd) از پسوند خود جدا شده است. در دانشنامه Perthensis  دارابگرد به صورت Darabuierd و همچنین در دانشنامه Metropolitana به صورت Darab-gerd آمده و هر دو دانشنامه آنرا از استحکامات داریوش و یکی از کهن ترین و مشهورترین شهرهای ایران دانسته اند.
بنابراین اشکال مختلف نوشتاری دارابگرد در زمان جستجوی کتب خارجی اهمیت شایان توجهی می یابد.
در همین حال، برخی از نویسندگان نام های دیگری نیز برای دارابگرد نقل نموده اند. کسانی نظیر ابن مهلب در مُجمل التواریخ نام قدیم دارابگرد را « اسبان فرکان» و حمزه اصفهانی در تاریخ سنی ملوک این نام را « استان فرکان» و نگارندگان کتاب تاریخ طبیعی اسب این نام را به شکل « اسپان فرجان» (Aspan farjan) نقل کرده اند.
پیتر اِدموند، صاحب کتاب A manual of ancient در نسخه 1840 میلادی خود بطرز جالب توجهی دارابگرد را همان«  Gabae » می داند که در جلد سوم کتاب جغرافیای استرابو(استرابون) آمده و صاحب کتاب A classical Atlas هفت سال بعد یعنی در سال 1847 میلادی پای را از این نیز فراتر نهاده و ضمن یکسان خواندن دارابگرد با « گابای» معروف(Gabae) ، مختصاتی نزدیک به شهر باستانی دارابگرد را در مقابل این دو نام مرقوم می نماید.


 

در مورد محل این شهر باستانی(Gabae) میان نویسندگان و مورخان اختلاف فراوانی وجود دارد بنحوی که در برخی از نقشه ها(مثل نقشه 1751 میلادی) گابا در پایین پاسارگاد و در برخی از نقشه ها در نزدیکی اصفهان آمده است.
اعتمادالسلطنه در تطبیق لغات قدیم و جدید جغرافیایی، « درابساکا»، « دارابساکا» و « دارابسا» را همان دارابگرد معروف در فارس دانسته و البته منسوب بودن این نام ها به بامیان افغانستان را نیز از نظر دور نمی دارد.
هر چند که شناسایی زوایای پنهان شهر باستانی دارابگرد و نام آن نیاز به طبعی محققانه، تلاشی هوشمندانه و پشت کاری عاشقانه دارد اما همین چند بیت نیز به قدر کفاف حاجت ما را روا می کند:
چنان بد که روزى ز بهر گله                     بیامد که اسپان ببیند یله‏
چو بگشاد داننده از آب بند                     یکى شهر فرمود بس سودمند
چو دیوار شهر اندر آورد گرد                     ورا نام کردند داراب گرد
یکى آتش افروخت از تیغ کوه                     پرستنده آذر آمد گروه‏
ز هر پیشه‏ اى کارگر خواستند                     همى شهر ایران بیاراستند



شعر آغازین از :سید جعفر حمیدی
شعر پایانی از :شاهنامه فردوسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد