چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

داراب در صفحات انقلاب

داراب امروز-جلیل سلمان-بدون تردید هر جامعه اجتماعی آگاه و صاحب اندیشه در تقابل با عنصری به نام استبداد هر چند که در ابتدا رویکردی عملگرا به نام نهضتِ قیام را در خود تعریف نمی نماید اما با گسترشِ دامنه ظلم و ستم، بی عدالتی و قهر حاکمان مستبد رفته رفته تئوری ضد استبداد را در اذهان مردم شکل می دهد و به عنوان تنها راهکار برون رفت از وضعیت موجود در دستور کار جامعه قرار می گیرد و به هر میزان که نمودار آزار و تعدی سیری صعودی را تجربه نماید قیام های مردمی به سرعت از حالت یک تئوریِ صِرف به یک نهضت مردمی عملگرا بدل خواهد شد. با ورود دین و مذهب به نهضتِ قیام و به دلیل ارتباط تنگاتنگ دو واژه مردم و مذهب ، حرکت های عملی، انتخاب مناسبی برای شروع و آغاز یک انقلاب مردمی خواهد بود و این موضوع با آمیختگی جامعه و قشر روحانیتِ روشنگر، تاریخ متفاوتی را برای کشورمان رقم زده است.
از آنجا که همواره علما و مراجع بزرگی از دامان داراب پرچم دار آزادی خواهی و ظلم ستیزی بر علیه حاکمان وقت بوده اند و قیام های فراوانی را سبب شده اند، شهرستان داراب سهم بسزایی در شکل گیری نهضتهای انقلابی در جنوب ایران داشته است. اتصال علمای داراب به مراجع بزرگ نجف اشرف و حوزه علمیه قم و علمای بزرگ ایران یکی از اصلی ترین دلایل پیشرو بودن داراب در نهضت های پیش از سالهای 57 و پس از آن است.
همزیستی و همراهی علمای داراب با شخصیتهای برجسته و بزرگی نظیر؛ حاج ملا هادی سبزواری(استاد حکیم عباس دارابی)، حاج سید نورالدین حسینی(استاد شیخ علی اقا انصاری) و شیخ عبدالکریم مدرس، مجتهد شیرازی، سلطان طباطبایی بروجردی، علامه طباطبایی، حاج شیخ ابوالحسن انصاری(اساتید برجسته حاج شیخ یحیی انصاری)، اخذ ماموریت جناب نصیرالاسلام دارابی از جانب مرحوم ملا آخوند خراسانی، آقا شیخ عبدالله مازندرانی، حاج میرزا حسین خلیلی، آیت الله لاری و هم رکابی با حاج سید عبدالحسین در شهرهای داراب و فسا و لار و نیریز برای مبارزه با استبداد و همچنین شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله حجت، حاج سید محمد تقی خوانساری، میراز محمد فیض قمی، آیت الله العظمی بروجردی(از اساتید جناب شیخ غلامحسین شرعی) و مرحوم حاج سید عبدالحسین لاری (از اساتید حاج میرزا محمد حسین فاطمی) و آیت الله کوه کمری، آیت الله صدر، آیت الله خوانساری و آیت الله بروجردی و آیت الله حائری(از اساتید شیخ محمد حسین امام جماعت) و شیخ مفید(استاد جناب قدسی دارابی) و آیت الله میلانی، آیت الله خویی، حاج آقا حسین قمی، شیخ محمد کاظم شیرازی(از اساتید آیت الله سید محمد علی نسابه و کسب اجازت ایشان از محضر بزرگانی همچون آقا سید ابوالحسن اصفهانی و روح الله الموسوی الخمینی(ره) و حاج سید ابراهیم حسینی) و اجازت اجتهاد جناب آیت الله سیدالعلماء بلاغی از عالمانی همچون ضیاء الدین عراقی، آیت الله اصفهانی و غروی نائینی، همگی، نشانه های روشنی از اتصال دیرینه مردم داراب با بزرگان مذهبی و سیاسی ایران و حوزه های نجف اشرف و قم می باشد.
پیشینه نهضت های ضد استبدادی مردم فهیم و انقلابی داراب را در شعری که جناب میرزا محمد حسین فاطمی برای شخص ناصرالدین شاه قاجار می فرستد می توان به خوبی ملاحظه نمود. آنجا که در شعری با مطلع: « ای پادشاه ملک ز ابن نعیم داد-کو خاک پاک مملکتت را به باد داد» شکوائیه خود را نیز نزد شاه ایران می فرستد.
قیام هایی نظیر قیام نصیرالاسلام دارابی و حاج ابوالحسن سرکوهی دارابی، قیام ملا محمد تقی امام دارابی بر علیه حکومت رضا شاه که منجر به تبعید وی به قلعه مزایجان می شود، قیام های آگاهی بخش حضرات عالیقدر شرعی دارابی و جناب امام جماعت و تبعید به قلعه مزایجان توسط رضا شاه پهلوی، سخنان روشنگرانه آیت الله نسابه(ره) و همراهی ایشان با حضرت امام در قیام علیه محمدرضا شاه پهلوی و سخنرانی های تند و افشاگرانه مجتهدینی همچون آیت الله بلاغی در داراب و فسا و حرکتهای انقلابی جناب سید محمد قدسی در جریان انقلاب 57 و همراهی جناب حجه الاسلام میرزا محمد عندلیبی با حضرت امام و عزیمت به تهران جهت زیارت ایشان و اعلام همبستگی مردم داراب با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همچنین سخنرانی های حاج شیخ محمد حسن عندلیبی، امام جماعت مسجد آقا ملا علی اکبر و حوادث بسیار دیگری را می توان در اسناد و مدارک تاریخی به وضوح ملاحظه نمود که نشانگر بلوغ فکری و سیاسی مردم داراب می باشد.
در جریان نهضت روحانیت در سال 1342 ، «محمد جعفر عندلیبی» از خاندان عندلیبِ داراب که در زمره افسران دانشکده افسری شهر نوشهر است به شهادت می رسد و در صحرای پوشنج به خاک سپرده می شود.
در 25 فروردین سال 1355 ، یعنی دو سال قبل از انقلاب، چند نفر از دانشجویان دارابی دانشسرای شیراز در یک خانه تیمی در محله گلکوب شیراز که توسط سه گروه از مامورین ساواک محاصره شده دستگیر و به مدت 36 روز در کمیته خرابکاری بازداشت و سپس یک ماه در بند یک حبس و پس از محاکمه به شش ماه حبس محکوم می شوند و نهایتاً در تاریخ 17 اسفندماه 1355 پس از پشت سر گذاشتن شکنجه های فراوان با تعهد مشروط آزاد می شوند اما دست از فعالیت های انقلابی خود بر نمی دارند.
در ساعت چهار و نیم بعداز ظهر روز 20 اسفندماه 1356 تجمع جوانان مذهبی در مقابل دبیرستان کورش و شعار علیه رژیم پس از پایان یافتن مسابقات ورزشی دانش‌آموزان دختر استان فارس در این دبیرستان، منجر به درگیری مردم با مأموران دولتی می شود. با ورود به سال 57 قیام مردم داراب شکلی متفاوت و درگیرانه تر به خود می گیرد.
جوانان انقلابی با آتش زدن لاستیک در خیابان و سر دادن شعار علیه شاه مورد حمله مامورین قرار می گیرند و به منازل مردم پناهنده می شوند.پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام همچنان ادامه دارد. در مدارس داراب و به خصوص دبیرستان امیرکبیر هسته های اولیه حرکت های انقلابی شکل گرفته است. حوزه علمیه داراب محل تجمعات مردمی و ایراد سخنرانی های علمای بزرگ داراب است .مساجد و حسینیه ها محل افشاگری روحانیون و مبارزین انقلابی شده است. باغ ملی محل انتشار اعلامیه های امام خمینی(ره) می شود. صدای بحث و جدل های داغ جوانان در خصوص ادامه روند انقلاب و نحوه برپایی راهپیمایی و تظاهرات از میان درختان باغ ملی به گوش می رسد.
در آغازین روزهای سال 1357، « نیروهای شهربانی که توان مقابله با نیروهای مخالفین(انقلابیون) را ندارند از ژاندارمری درخواست نیروی پشیبانی می کنند؛ لذا طی فرمانی شاه، از قره‌باغی می خواهد تا یگان های پشتیبانی را در اختیار شهربانی ها قرار دهد. از اینرو از تاریخ 25/1/57 تا 23/2/57 نواحی ژاندارمری، 5 گروهان و 24 دسته ضربت و 7 نفربر زرهی به شهربانی های اصفهان، یزد، بافق، اردکان، تبریز، کاشان، خمین، قم، کرج، اهواز، بهبهان، شیراز، کازرون، فسا، داراب، جهرم، لار، فیروزآباد، شاه‌آباد غرب، کرمان، مشهد، بابل، بابلسر و خرم‌آباد اعزام می شوند.» درگیری های پراکنده در داراب همچنان ادامه دارد.
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم خبر می دهد که به مناسبت چهلم شهداى تبریز از صبح روز 10 فروردین 1357 بازار شیراز و اکثر مغازه‏هاى خیابان‏هاى شیراز تعطیل بود. همچنین در شهرهاى جهرم، فسا و داراب استان فارس اکثر مغازه‏ها در بازار و خیابان‏ها تعطیل بود.
آیت‌الله سید عبدالله شیرازی‌ در تاریخ 23 تیرماه 1357 به نامه علمای شهرستان داراب درباره‌ی‌ جنایات‌ شاه‌ پاسخ‌ می دهد.
به روایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی راهپیمایی، اعتصاب و درگیری های شدید در شهرهایی همچون اصفهان، گلپایگان، مشهد و داراب ادامه دارد. کسبه و بازاریان داراب با انقلاب همصدا می شوند. گزارش می رسد که « بازاریان داراب با بستن مغازه ها در تظاهرات شرکت کرده و اعلام نموده اند تا یک هفته اعتصاب خواهند کرد.» حکومت به وحشت افتاده است.
« با آغاز ماه مبارک رمضان اعلامیه هایی که از طرف روح اله خمینی منتشر شده روحانیون طرفدار یادشده و قشریون مذهبی به توسعه فعالیتهای ضد ملی تشویق و تحریک شده اند.»
بنابه گزارش ساواک، علی انصاریان یکی از روحانیون تندرو طرفدار روح اله خمینی(ره) به شهر داراب فارس آمده است.
در رمضان سال 1357 با اعزام روحانی برجسته ای به نام آقای انصاری از حوزه علمیه قم و از نزدیکان امام به داراب جلسات سخنرانی همه شب در حسینیه ولی عصر(عج) برگزار و محور سخنرانی علیه رژیم پهلوی است که به تظاهرات و اعتراضات مردمی انجامیده است.
در این خصوص نقل شده است که: «اطراف حسینیه در این چند شب پر از نیروهای نظامی و انتظامی بود و آقای انصاری با لباس شخصی وارد می شدند و در میان جمعیت لباس روحانیت می پوشیدند و سخنرانی می کردند. آنروزها جمعیت عظیمی که اغلب هم نوجوانان و جوانان بودند حضور می یافتند.» در پی سخنرانی های تند و افشاگرانه آقای انصاری نیروهای نظامی دست به کار شده و وی را دستگیر می کنند.
خبردستگیری این انقلابی طرفدار حضرت امام، شهر داراب را به شدت ملتهب می کند و تظاهرات گسترده روحانیون و مردم آغاز می شود. مردم به سمت مامورین و مجسمه شاه سنگ پرتاب می کنند. «عبدالمهدی خاکپور» یکی از جوانان انقلابی داراب ضمن هدف قرار دادن مجسمه شاه با سنگ به سمت مامورین نیز حمله می کند.
ساواک در گزارش خود می نویسد: « در روز 23 مردادماه 1357 پس از دستگیری علی انصاریان یکی از روحانیون تندرو طرفدار روح اله خمینی(ره) در شهر داراب-فارس-عده ای از قشریون مذهبی به تظاهرات اخلالگرانه مبادرت کردند که در نتیجه مقابله مامورین با اخلالگران یک نفر در اثر اصابت گلوله مجروح و بعداً فوت می شود.»
در این روز « عبدالمهدی خاکپور» جوان نورسته ی دارابی که ساواک گزارش تیراندازی ماموران به او را ثبت نموده با لبانی تشنه به دست عُمال پهلوی به شهادت می رسد و شبانه تحت نظارت نیروهای امنیتی و نظامی در صحرای پوشنج داراب در آرامگاه ابدیش جای می گیرد و برای همیشه ی تاریخ  نامش در قلب و ذهن مردم داراب جاودانه می ماند.
«در روز 24 مهرماه 1357 مغازه ها و مدارس شهرهای داراب، آباده، فسا، نیریز، استهبان، جهرم، کازرون، لار و فیروزآباد تعطیل می شوند.»
اعتراض مردم و روحانیون به حکومت وقت همچنان ادامه دارد. «برابر گزارش هنگ فسا در روز 27 آبان ماه 1357 به تحریک روحانیون کلیه مغازه‌های شهر داراب تعطیل و حتی برانندگان تاکسی هم اجازه کار داده نشده و طبق شایعات این اعتصاب تا یک هفته ادامه دارد.»
آذرماه سال 1357 با تاسوعای حسینی مصادف می شود و برگی دیگر از صفحات انقلاب برای مردم داراب رقم می خورد.
«در تاسوعا و عاشورای سال 1357 سند سقوط شاه توسط مردم امضاء می شود.راهپیمایی مردم نجف آباد و داراب به درگیری با ماموران رژیم انجامیده و در این حوادث خونین، دهها شهید و مجروح به جا مانده است.» مجسمه های شاه در شهرهای مختلف یکی پس از دیگری به زیر کشیده می شود و آرزوی دیرینه آیت الله نسابه(ره) در محرم 57 محقق می شود.
مطابق گزارش های درج شده از صبح روز 19 آذرماه 1357 کلیه پرسنل ابوابجمعی و مامورین اعزامی زیر امر احضار و در شهربانی مستقر و فقط از شهربانی حفاظت بعمل می آید. گروهان ژاندارمری داراب در ساعت سه و بیست دقیقه بعد از ظهر روز 19 آذرماه سال 1357 خبر می دهد که اخلالگران(انقلابیون) پس از شکستن شیشه‌های ساختمان فرمانداری از طریق باغ مهمانسرا با شلیک چند تیر با تفنگ شکاری قصد حمله به گروهان ژاندارمری نمودند که در این درگیری ها «عبدالمهدی منفرد» نوجوان دارابی به شهادت می رسد. داراب غرق ماتمی دوباره است. مهدی ها یکی پس از دیگری به شهادت می رسند و انقلاب همچنان به پیش می رود.
سه روز بعد در روز 22 آذرماه 57 شهردار وقت داراب استعفای خود را اعلام می کند که مورد تصویب انجمن شهر قرار می گیرد. شهر داراب در تعطیلی و اعتصاب کامل بسر می برد.
در روز 29 دی ماه 57 خبر می رسد که در تظاهرات امروز مردم شهرهای داراب، اقلید، سروستان، زرگان و...استان فارس مردم ماموران انتظامی را در آغوش کشیده اند و بر گردن آنها حلقه های گل آویخته اند. دویست نفر از همافران در خیابانهای شیراز راهپیمایی می نمایند. ارتش در آغوش انقلاب قرار می گیرد. ماه بهمن فرا می رسد.
آیت الله سید عبدالحسین دستغیب در روز 4 بهمن ماه 57 که برای سخنرانی به فسا آمده است با استقبال 100 هزار نفری مردم شهرهای فسا، داراب، جهرم، نیریز، استهبان و سروستان و خرامه روبه رو می شود. تظاهرکنندگان پس از 10 کیلومتر راهپیمایی در فرودگاه فسا نماز جماعت برپا می کنند. کمبود نفت سفید برای مردم مشکلاتی فراهم آورده است. اعتصاب همه جا را فرا گرفته است. در یکی از همین شب های سرد زمستانی یکی از شاعران دارابی سرودحماسی " ایران ایران رگبار مسلسل ها" را می سراید و رضا رویگری با صدای ماندگارش آنرا می خواند. این سرود، شبانه بر روی نوار کاست ضبط و در میان مردم توزیع می شود. اندکی بعد این سرود حماسی از بلندگوهای مساجد تهران به گوش می رسد. بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران در روز 12 بهمن ماه 57 وارد ایران می شوند. مردم مشتاق شهرهای مختلف در روز 15 بهمن ماه با وی دیدار می نمایند. در این میان گروهی از مردم داراب نیز به زیارت حضرت امام می روند و با آرمانهای وی بیعت می نمایند. انقلاب خمینی بزرگ در 22 بهمن ماه سال 1357 به پیروزی می رسد و خون شهدا به بار می نشیند.





***
منابع :
-داراب شهر امام حسن مجتبی(ع)، چاپ مجتمع خیریه علمی فرهنگی امام حسن مجتبی علیه السلام داراب
-یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه
-ساواک و روحانیت
-مجموعه بزرگ "روز شمار انقلاب اسلامی"
-ظهور و سقوط سلطنت پهلوی
-خاطرات ابراهیم دژ
-خاطرات آقای پوردستان
-مصاحبه و خاطرات برادر شهید عبدالمهدی خاکپور
-گفتگوی رضا رویگری
-سازمان تبلیغات حوزه علمیه قم
-مرکز نشر انقلاب
-مرکز اسناد انقلاب اسلامی
-زندگینامه آیت الله شیرازی
-تقویم انقلاب
-سایت شیرازه
-سایت خبری داراب آنلاین
-خبرگزاری فردای داراب
-سایت داراب شناسی
-سایت مشرق نیوز

توضیحات:
-شهردار وقت داراب آقای حسین آزما بوده است.
-سراینده شعر" ایران ایران رگبار مسلسل ها" آقای حسین سرفراز است.


جلیل سلمان-بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران-بهمن ماه 1394


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد