چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ
چِنُ وِن

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

روایتی خواندنی از زندگی جوان قطع نخاعی؛ هادی با پشت انگشتانش کتاب ۳۰۰ صفحه ای نوشت

شاید در نگاه اول نوشتن کتاب ۳۰۰ صفحه ای یک امر عادی و طبیعی به نظر برسد اما داستان وقتی جالب می شود که نویسنده آن جوانی قطع نخاعی دارای ۹۵ درصد معلولیت جسمی و حرکتی و دارای بیماری سرطان از نوع بدخیم باشد.

به گزارش خبرنگار فردای داراب، “هادی کارگر” جوان قطع نخاعی با ۹۵ درصد معلولیت جسمی که با سرطان بدخیم هم دست و پنجه نرم می کند توانست در مدت ۵ سال، روی تخت بستری بدون هیچ حرکتی تنها با پشت انگشتان دستش خاطرات چگونگی بیماری اش را با استفاده از یک لپ تاپ تایپ کند. داستانی از یک زندگی که هر چند دل هر خواننده ای را به درد می آورد اما سرشار از ایثار، گذشت، تلاش، توکل به خدا و امیدواری به آینده است.
همه چیز از یک تفریح خانوادگی شروع شد!

 هادی آن روزها ۲۱ سال بیشتر نداشت؛ جوانی تنومند با وزن تقریبی ۱۰۵ کیلوگرم. قرار بود صبح روز ۴ شهریور ۸۴ به اتفاق خانواده همسرش فاطمه از محل سکونتشان در جنت شهر (واقع در ۲۰ کیلومتری داراب استان فارس) برای تفریح به سد رودبال داراب بروند. دوسال از عقد هادی و همسرش فاطمه می گذشت و به اصطلاح در دوران شیرین نامزدی بودند. همه چیز خوب پیش می رفت هر چند که هادی و همسرش قبل از حرکت به سمت رودبال دلشوره عجیبی داشتند!



تفریح نیم روزه خانوادگی درکنار باجناق ها و فامیل تا اقامه نماز و صرف ناهار به خوبی و خوشی گذشت تا اینکه هادی هوس آب تنی کرد. آن طور که خودش در کتاب خاطراتش می نویسد همیشه اهل ریسک بوده است. او و باجناق هایش به سمت آب حرکت کردند هر چند که همه اصرار بر نرفتن آنها داشتند.

تا اینکه هادی در حین شیرجه زدن کنترلش را از دست داد و بدون اختیار به داخل آب پرتاب شد! در دقایق اول همراهان با خیال اینکه او طبق معمول شوخی می کند هیچ عکس العملی نشان ندادند اما با گذشت ثانیه ها تلاش باجناق ها برای بیرون آوردن هادی از آب شروع شد. هادی بدون اکسیژن زیر آب بود اما قدرت انجام هیچ حرکتی را نداشت و گویی تمام بدنش سست و بی اراده شده بود.

خانواده به سرعت هادی را به بیمارستان داراب و سپس به بیمارستان نمازی شیراز انتقال دادند و پس از ام آر آی مشخص شد غده ای بد خیم در کنار نخاع هادی وجود داشته که به نخاع او آسیب زده است.

از ۱۰سال پیش تاکنون هادی قادر به حرکت نیست و اعضای خانواده از جمله همسر، پدر، مادر و برادرانش از او پرستاری می کنند.

او تاکنون ۲۹ بار به اتاق عمل رفته، ۸۰ بار مورد عکسبرداری ام آر آی قرار گرفته، چندین شیمی درمانی و پرتو درمانی شده و ۱۰ سال است که بدون هیچ حرکتی روی تخت بستری و صندلی چرخدار قرار دارد. هادی از دو سال پیش تاکنون حنجره اش را موقتا از دست داده و نمی تواند صحبت کند و حتی قادر به غذا خوردن از طریق دهانش نیست و باید غذا از راه یک لوله به روده اش وارد شود. تنفسش از راه بینی قطع شده و از طریق سوراخی زیر گردنش نفس می کشد! اما تحمل این سختی ها باعث نشده ذره ای از اعتقادش به خدا کم شود و به گفته اعضای خانواده، او تمامی نمازهایش را اول وقت می خواند و حتی یکبار ناشکری نکرده است.

پدر هادی: تمام دارایی ام را وقف یک لبخند هادی کرده ام

پدر هادی در گفتگو با خبرنگار ما گفت: تاکنون قریب ۴۰۰ میلیون تومان هزینه درمان هادی شده است و تمام دارایی ام را تا ذره آخرش برای یک لبخند او می دهم. هر ۲۴ ساعت ۱۰۰ هزار تومان هزینه داروهای او است و تاکنون تمامی هزینه ها را خودمان پرداخت کرده ایم و حاضرم میخ درون دیوارهای خانه هم بفروشم و خرج یک لبخندش کنم.


وی گفت: از همان ابتدا چندین دکتر ما را جواب کردند اما با لطف خدا همین که هادی زنده است و به ما لبخند می زند برای ما کافی است. همسر هادی یک فرشته است که جوانی اش را برای او گذاشت و علی رغم اطلاع از وضعیتش هر روز از او پرستاری می کند.

وی افزود: تنها درخواست من و مادرش از مسئولین تحت پوشش قرار گرفتن هادی در یکی از بیمه های درمانی است چون من تا ابد زنده نیستم و هادی برای تامین نیازهای دارویی اش نیاز به بیمه دارد.

هادی علی رغم معلولیت جسمی این روزها مشغول نوشتن جلد دوم کتاب خاطراتش می باشد، برای خود سایت (beheshtsabz.ir) راه اندازی کرده و در شبکه های اجتماعی فعالیت دارد. او خود را برای عمل جراحی سخت و نفس گیر بهمن ماه که در بیمارستانی در تهران انجام می شود آماده می کند.

زندگی سراسر عشق و محبت هادی و فاطمه، دلسوزی های پدر و مادر هادی و کمک و همکاری برادر و خواهرهای او نمونه های کمیابی هستند که در دنیای امروزی سال ۱۳۹۴هجری شمسی کمتر پیدا می شوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد