گرفتاری عمده دولت بهارلوها و شیخ سرکوه و زادان خان گراشی بود.با انتصاب مستشارالسلطنه مشایخی، شیرازه امور از هم گسیخت و منطقه تماما به دست عشایر افتاد.در این مرحله نایب سرهنگ محمدتقی خان عرب شیبانی کفیل حکومت نظامی فارس، به حکومت لارستان و خمسه و غیره منصوب شد.وی از صاحب منصبان ژاندارمری قدیم بود که در ایام جنگ انگلیس و قشقائی، تا حدودی به کمک نیروهای بریتانیایی مشغول شد، مشارالیه از خاندان خوانین عرب شیبانی خمسه بود.سرهنگ محمد تقی خان عرب، در مقام حاکم و سرپرست اردوی نظامی، همراه با نائب سرهنگ ابراهیم خان زندیه ، فرمانده فوج پهلوی، با نزدیک به 1600 سرباز و تعدادی توپ به سوی نواحی شرقی فارس رهسپار شدند.در اوائل شهریور فسا بدون مقاومت چندانی بدست نیروهای دولت افتاد.در فسا عبدالحسین خان بهارلو به نمایندگی از طرف عشایر شورشی با سرهنگ محمدتقی خان عرب وارد مذاکره شد .امید آن می رفت که ماجرا به مسالمت پایان پذیرد. عبدالحسین خان به داراب بازگشت تا با امیر آقاخان و کاظم خان به مشورت بنشیند.در جریان مذاکرات یاور سیاهپوش به اتفاق عبدالحسین خان نزد بهارلوها رفت و با خواسته های ذیل روبه رو شد:
اول.دولت قشون اجباری از ما نخواهد.
دوم.از خلع سلاح ما درگذرد.
سوم.نظامیانی که در ناحیه داراب و فسا هستند عودت به مرکز نمایند.فقط خود یاور محمدتقی خان با عده ای چریک عازم لار گردد.
چهارم.انتظام امورات این ناحیه و امنیت طرق و شوارع ابوابجمعی به عهده ما واگذار گردد.همه راهها را امن و امان می کنیم، دیگر لازم بوجود نظامی نیست...
از آنجائی که پیشنهادات فوق نمی توانست مورد قبول مقامات نظامی قرار گیرد، راهی جز جنگ و جدال باقی نمی ماند.
هشتم شهریور سال یکهزار و سیصد و هشت خورشیدی است.با عدم نتیجه گیری از جلسه مذاکرات ، گروهی از افراد نظامی به فرماندهی نایب محمدحسین خان ، حاکم طوایف عرب، به حدود نی ریز روانه شدند.این موضوع را روزنامه ایران در تاریخ هشتم شهریور سال 1308 ثبت و ضبط کرده است.
محمد تقی خان عرب نیز در اواخر شهریور با اصل قوا به سوی داراب حرکت کرد.همه چیز برای یک درگیری و جنگ تمام عیار مهیاست.گدار گاوی روز سختی را تجربه خواهد کرد و همینگونه شد.در گدار گاوی برخورد سختی روی داد.امیر آقا خان در رأس نیروئی از سوی جنگل، عبدالحسین خان با تعدادی تفنگچی از سمت رودخانه، کاظم خان از سمت راست و کهندل خان از طرف جنوب، یعنی از چهارسو ، اردوی دولتی را مورد حمله قرار دادند.در این جنگ که چندین ساعت بطول انجامید، افراد نظامی تحت پوشش آتش توپخانه به سختی دست به مقاومت زدند و نیروهای عشایر بهارلو به تدریج متفرق شدند.عبدالحسین خان نیز که از سمت رودخانه می جنگید وادار به عقب نشینی به قلعه قدیم داراب شد.
در بیست و چهارم شهریور سال 1308 شهر به دست افراد نظامی افتاد.در این جنگ تلفات سنگینی به طرفین وارد آمد.جبل المتین، سالنامه پارس و روزنامه ایران شرح این رخدادها را منتشر کرده اند.
اردوی دولت پس از این عملیات متوجه سرکوه و ارتفاعات مجاور داراب، که بهارلوها در آن موضع گرفته بودند، شد.
بهارلوها در گردنه دوک پنج میلی واقع در شرق داراب و گردنه بارشت در شمال غرب شهر موضع گرفته بودند.در طول حملات متعددی که صورت گرفت بهارلوها به لای زنگو واقع در مرکز کوهستان و دیگر نقاط مرکزی آن منطقه عقب نشینی کردند تا همراه با افراد شیخ ابوالحسن دست به مقاومت بزنند.
در مرحله آخر عملیات دولت یک ستون نظامی، از لشکر کرمان، از سوی شرق وارد کار شد تا به اتفاق نیروهای محمدتقی خان عرب کوهستان را در محاصره بگیرند و شورشیان را سرکوب کنند.ستون کرمان در سر راه خود در خوشن آباد مورد حمله عشایر قرار گرفت و بنا به ابلاغیه شماره 9 فرماندهی قوای جنوب: طی شش ساعت جنگ تعدادی از اشرار کشته و مجروح شدند.روزنامه ایران در بیست و سوم مهر سال هزار و سیصد و هشت این ابلاغیه را منتشر می نماید.
ستون مزبور در ادامه پیشروی خود پس از چند درگیری با بهارلوها به روستاق و کونکان وارد شد.از سوی دیگر افراد محمدتقی خان عرب نیز از طریق سنگر شیخ و گردنه بارشت که بغیر از مسیر روستاق تنها راه نفوذ به آن منطقه بود، بازد و خوردهای پیاپی به پیشروی خود ادامه می دادند.بالاخره در اوائل مهرماه با شرکت بیش از 8000 نظامی و پس از درگیری های متعدد منطقه کوهستان که گویا از زمان کریمخان زند هیچ نیروی حکومتی را به خود راه نداده بود، سقوط کرد .شیخ ابوالحسن و شیخ جواد تامین گرفتند و به شیراز رفتند، جمعی از بهارلوها نیز به گرمسیرات فارس رفتند و در نزد علی خان سالار اقامت گزیدند.حبل المتین و سالنامه پارس گزارش مربوطه را منتشر نموده اند.
در سمت غرب شهر باستانی دارابگرد در استان فارس، بقایای یک سازه ی سنگی تقریباً مدور شکل بر روی تپه ای کم ارتفاع وجود دارد که در سال 1811 میلادی توسط سرویلیام اوزلی برادر سفیر کبیر بریتانیا در ایران-سرگور اوزلی-دروید/دروئید(druid/druidical)نامگذاری شد. بررسی های بیشتر نشان داد که این مجموعه سنگی در برخی از کتب نویسندگان اروپایی با استون هنج انگلستان نیز مقایسه شده است. نویسندگان اسلامی بنای شهر باستانی دارابگرد را منتسب به داریوش می دانند. نام داراب در کتاب بندهشن و به شکل darapkart در کتاب های ماتیکان هزاردادتستان و شترستانهای ایرانشتر نیز آمده است. اینگونه بناهای سنگی را متعلق به مجوسان(مگوس، مغ) می دانند و تعریف آنرا maga یعنی محلی برای سماع جادویی آورده اند.
مقاله تکمیلی را می توانید با فرمت پی دی اف از لینک زیر دانلود نمایید:
مقاله نیایشگاه سنگی دارابگرد از جلیل سلمان
ابن بلخی در کتاب فارسنامه شهرها و نواحی تابعه داراب گرد را چنین آورده است:
پرگ و تارم و پسا(فسا) و جهرم و کرم و رونیز و شق رودبال و شق میشانان و ایج و فستجان و رنبه و اصطهبان(استهبان)و میشکانات و جویم ابی احمد و خیره و نیریز.
-ابن بلخی، فارسنامه، تصحیح گای لسترینج،صفحات 129 تا 132
ولایت داراب گرد(استان داراب گرد) همراه با شهرهای تابعه برگرفته از کتاب فارسنامه ابن بلخی
مردم شهرستان داراب در استان فارس فردا، سه شنبه میزبان نخستین شهید مدافع حرم خواهند بود.
شهید بزرگوار «ابوذر فرح بخش» فردا بر دستان مردم ولایت ودار شهرستان داراب در استان فارس تشییع خواهد شد و از آنجا به زادگاهش روستای بانوجِ داراب منتقل و در گلزار شهدای این روستا به خاک سپرده خواهد شد.
مردم داراب ساعت 20 امشب با شهید ابوذر فرح بخش فرمانده یگانه پایگاه مقاومت بانوج وداع و سپس در ساعت 8 و 30 دقیقه روز سه شنبه مراسم تشییع وی را به شایسته ترین نحو ممکن انجام خواهند داد.
این شهید بزرگوار مدافع حرم طی سال های 1394 و 1395 بعنوان فرمانده پایگاه نمونه انتخاب و در دفاع از حرم خطیب بزرگ کربلا، زینب کبری(س) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
راهش پر رهرو باد...