چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

چِنُ وِن

تاریخ و فرهنگ

معبد سنگی دارابگرد-نقش علم نجوم در طراحی شهر باستانی دارابگرد(2)

جلیل سلمان-شهر باستانی دارابگرد علیرغم اینکه در طول دوران مختلف تاریخی همواره مُتحمل خسارتهای فراوانی شده است اما در درون حصار مُدوّر خود بقایای یک اثر باستانی منحصربفرد را همچنان حفظ نموده است.
این اثر تاریخی-مذهبی که تعاریف متفاوتی را با خود به همراه دارد مجموعه ای متشکل از چند سنگ ناهموار عمود بر زمین است که در سمت غرب شهر باستانی دارابگرد و بر روی تپه ای نه چندان مرتفع واقع شده است. نحوه قرار گیری آنها در کنار همدیگر این موضوع را در ذهن هر بیننده متبادر می نماید که سازندگان و طراحان این سازه سنگی، بدون تردید از ساخت چنین مجموعه ای هدف خاصی را دنبال می کرده اند.
 

(بقایای سنگ هایِ ایستاده دارابگرد-عکس از جهانگرد ژاپنی-2010 میلادی)

سنگ های حجیم و سنگینی که به صورت تقریباً مُدوّر بر روی این تپه ی مصنوعی قرار گرفته اند نمایانگر شیوه ای از معماری شرقی بسیار کهن می باشند که ریشه های آنرا باید در موضوعات دینی و مذهبی مردمان اعصار گذشته جستجو نمود. شاید بتوان دلیل اصلی بقایِ این بنای سنگی اسرارآمیز را دخالت دین در آن دانست چرا که علیرغم ورود دین مبین اسلام به این منطقه این سنگ ها تخریب نشده و همچنان استواری خود را حفظ نموده اند. این موضوع را می توان بدین گونه نیز تفسیر نمود که آثار مذهبی ایرانیان باستان بعد از استقرار حکومت های اسلامی همچنان مورد احترام مسلمانان بوده است.
تحقیقات میدانی انجام شده در محوطه دارابگرد نشان می دهد که اِلمان های شاخص مذهبی نظیر سنگِ اهریمن( انگره مینو-خسروی ص 63) و مجموعه سنگ های ایستاده مُدور(اوزلی،جلد2،ص124) در ضلع غربی قرار گرفته اند که این موضوع، مؤید اهمیت بخش غربی شهر دارابگرد از لحاظ مذهبی می باشد.
این مجموعه ی بزرگِ سنگی بر فراز تپه ای قرار گرفته است که چشم انداز آن در هنگام ورود از سمت دروازه غربی کاملاً قابل مشاهده است و دارای ارتفاع زیادی نبوده و برخلاف عقیده برخی از نویسندگان غربی به هیچ وجه بطور تصادفی تشکیل نشده است.

 

(عکس از بهرام جعفریانپور-آژانس عکس همشهری-شهریور94)

 برای اثبات این موضوع، نگارنده این مقاله شخصاً محوطه شهر دارابگرد را مورد بررسی قرار داده و نتایج ذیل حاصل این تحقیقات است:
1-بررسی محل قرار گرفتن سنگ اهریمن در فاصله چند متری این مجموعه سنگی نشان می دهد که این سنگِ کوچک (در قیاس با سنگ های بزرگتر کناری) دارای یک بیسِ سنگیِ مقاوم بوده و تا امروز تعادل این سنگ حجیم همچنان حفظ شده است. بنابراین مردمانی که اقدام به نصب چنین سنگ عظیمی نموده اند زیربنای مناسبی را برای عمود نمودن آن طراحی کرده اند. پس چگونه می توان ادعا نمود که شکل گیری مجموعه ای متشکل از چندین سنگ بسیار بزرگتر آنهم به شکلی که عمود بر زمین قرار گرفته و شکیل می باشند، می تواند موضوعی تصادفی بوده و نقش انسان، علم و اندیشه را در آن نادیده گرفت؟؟!!

 

(سنگ اهریمن معروف به انگره مینو- عکس از جهانگرد ژاپنی2010 میلادی)


2-اوزلی در مشاهدات خود به این موضوع اشاره می نماید که سنگ های این سازه مثل سنگ های استون هنج در یک حفره قرار گرفته اند که در مورد دارابگرد این موضوع در تحقیق میدانی مورد تأیید قرار گرفت.
3-بررسی فضای محصور دارابگرد نشان می دهد که فقط یک تپه کم ارتفاع و مجزا در درون حصار بزرگ شهر وجود دارد که در ضلع غربی واقع شده و این مجموعه سنگی بر روی آن قرار گرفته است و در دیگر نقاط شهر اثری از اینگونه تپه ها به چشم نمی خورد.

 

(تصویر جانمایی تپه دروئیدها در ضلع غربی شهر باستانی دارابگرد)


هر چند که این مجموعه ی سنگی تاکنون از لحاظ قدمت و ارزش تاریخی مورد ارزیابی باستان شناسان قرار نگرفته است اما از لحاظ مذهبی و دینی دارای پیشینه ای بسیار کهن می باشد به نحوی که بررسی های انجام شده نشان می دهد سابقه ی شکل گیری اینگونه سازه های سنگی به حدود 2 تا 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد.
هنگامیکه سر ویلیام اوزلی، برادر سفیر کبیر بریتانیا در سال 1811 میلادی مشغول بازدید از شهر باستانی دارابگرد بود این مجموعه ی سنگی را دید و تصویری از آن تهیه نمود و به همراه شرح مختصری از مشاهدات خود در مورد نحوه قرار گیری این سنگها در کتاب سفرنامه اش منتشر نمود. هر چند که توضیحات سر ویلیام در مورد این مجموعه ی سنگی، کوتاه و مختصر بود اما به عنوان یک اثر تاریخی و مذهبی توانست در سالهای بعد مورد توجه باستان شناسان، دین شناسان و نویسندگان معتبر غربی قرار گیرد.

 
(قدیمی ترین تصویر از Druidical دارابگرد، سر ویلیام اوزلی، 1811 میلادی، کتاب سفرنامه)

اوزلی، برای نامگذاری این مجموعه ی سنگی مدور از همان واژه ای که مردم انگلستان بطور متداول آنرا بکار می برند استفاده می نماید و همین موضوع بعدها عامل مهمی برای توجه بیشتر نویسندگان و محققان غربی به دارابگرد می شود.
واژه ای که سر ویلیام در کتاب خود بر این مجموعه سنگی اطلاق نموده DRUID است که به تنهایی معنی عضوی از طبقه تحصیل کرده و پیشه‌ور در میان اقوام سلت سرزمین‌های گل‌ها، بریتانیا و ایرلند می دهد. سخنوران، شاعران، پزشکان و پیشه‌وران دیگر مشاغل آموختنی در طبقه دروید گنجانده می‌شده‌اند، اگر چه سرشناس‌ترین "درویدها/دروئیدها" رهبران مذهبی بوده‌اند.(ویکی) همچنین به معنای کاهن، ساحر، کشیش و جادوگر نیز آمده است. اما وقتی اوزلی در ادامه یادداشتهای خود از Druidical سخن می گوید در واقع صفتی را به این محل نسبت می دهد که سطح وسیعتری از یک تعریفِ ساده را شامل می شود، هر چند که تا امروز تعریف دقیق و مشخصی در این خصوص ارائه نشده است.
از این نوع سنگ های ناهموار ایستاده نمونه های مختلفی در جهان وجود دارد که می توان از استون هنج(مطرح ترین سازه در جهان) ،جرسی، کارناک، کِلانیش و در ایران از دارابگرد نام برد.
از واژه ی ترکیبی  DRUIDICAL به عنوان محلی برای عبادت کاهنان نیز یاد شده است و معروفترین سازه سنگی جهان یعنی استون هنج(Stonehenge) نیز به دلیل دارا بودن سنگ های ایستاده به شکل مُدوّر در ذیل این واژه قرار گرفته است.
اغلب نویسندگان و اندیشمندان غربی، ریشه ی واژه DRUID را همان کلمه باستانی ...
ادامه دارد...

نهمین همایش گل محمدی در بزرگترین دشت گل دیم جهان در شهرستان داراب برگزار می شود

با توجه به آغاز برداشت گل محمدی از گلستان های شهرستان داراب،  نهمین همایش گل محمدی در ۶ خردادماه ۹۵ در بزرگترین دشت گل دیم جهان با حضور مقامات کشوری، استانی و شهرستانی برگزار می گردد.

به گزارش عصر داراب به نقل از روابط عمومی جهاد کشاورزی مدیر جهاد کشاورزی داراب با اعلام این خبر افزود: شهرستان داراب با داشتن  ۵۶۰۰ هکتار گل محمدی بیشترین سطح زیر کشت این محصول را در کشور به خود اختصاص داده است .

وی از جمله برنامه های این همایش را که با حضور مقامات کشوری، استانی و شهرستانی برگزار می گردد شامل بازدید از بزرگترین دشت گل دیم و ارگانیک جهان در روستای لایزنگان داراب، برگزاری همایش تخصصی و علمی گل و گلاب همراه با جنگ شادی عنوان نمودند.

سیدی  در ادامه افزود: این محصول به صورت ارگانیک بوده که فرآورده های آن نظیر گلاب، غنچه و اسانس گل محمدی به کشور های حوزه خلیج فارس و کشورهای اروپایی و آسیایی صادر می گردد. وی به وجود صنایع تبدیلی در این زمینه اشاره و عنوان نمود: در راستای فرآوری و اشتغال در این محصول ۴ واحد گلاب گیری به صورت صنعتی فعال و ۲۰ واحد به صورت سنتی مشغول فرآوری این محصول در شهرستان می باشند.

مدیر جهاد کشاورزی داراب با توجه به وجود پتانسیل های بالقوه در زمینه سرمایه گذاری در شهرستان از جمله گلستان های دیم، ارگانیک بودن محصول و نیروی انسانی ماهر، افراد توانمند را به سرمایه گذاری در صنایع جنبی این محصول دعوت نمود و افزود:  جهاد کشاورزی شهرستان  داراب آماده همه نوع همکاری  با سرمایه گذاران  می باشد.

شور عندلیب( مولی محمد صادقِ دارابی)

جلیل سلمان-داراب امروز-نویسنده مقدمه کتاب شور عندلیب آنچنان که باید قلمش را به خامه ی لطف و محبتی وافر آکنده و در توصیف سرزمین کهن و تاریخی ما آورده است: «دور از گزاف مجامله، دیار سرتاسر برکت داراب، شخصیت هایی پرورانده که نظایر آنها در مراکز بزرگ فرهنگی و علمی فراوان نیست. پژوهشگر و مورّخ، در سرزمین کهن و تاریخی داراب، به طور غیر منتظره به دنیایی چشم می گشاید پر از شگفتی و سرفرازی، به شخصیت هایی می رسد که در پوششی از نجابت، بی آفت شهرت و بدون مزد و منّت، سخاوتمندانه فیوضات معنوی و برکات علمی خود را نثار و ایثار کرده اند.»
کتاب شور عندلیب، شرحی است عالمانه بر زیارت مفجعه که به صورت خطابه های منبری همراه با ذکر فضائل و مصائب خامس آل عبا حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) می باشد. این کتاب که به کوشش میرزا عبدالمهدی عندلیبی در سال 1385 خورشیدی به طبع چاپ رسیده است بطور خلاصه شرح زیارت حضرت سیدالشهداء ابی عبدالله الحسین(ع) می باشد که شرحی نیز بر زندگی عارف و علامه زمان جناب مولی صادق دارابی متخلص به عندلیب دارد.
آیت الله حجت کشفی در نخستین صفحات این کتاب آورده اند: «فرصت گران بهایی که صدیق شریف و ارجمند حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای حاج میرزا عبدالمهدی عندلیبی دامت برکاته-نبیره مؤلف بزرگوار-برای خدمات به این اثر در اختیار این کمترین گذاشتند با زحمات و دقت نظر دوست فاضل و گرانقدر دیگرم جناب حجت الاسلام سید مجتبی میرشاه ولدی، دست به دست هم داد و این کتاب از زاویه خمول و گمنامی به عرصه بروز و ظهور رسید.»
علامه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در جلد 13 الذریعه صفحه 308 درباره اثر حاضر می نویسد:«شرح زیاره المفجعه، للمولی محمد صادق الدارابی، العارف الشاعر المتخلص بعندلیب، المتوفی و المدفون سنه 1298 هجری فی (آثار العجم) ص 103».
شرح زیارت مفجعه اثر مولا محمد صادق دارابی، عارف و شاعر متخلص به عندلیب است، وی در سال 1298 هجری درگذشته است. فرصت الدوله شیرازی در کتاب آثار عجم ص 103 (نسخه سال 77 ،ص 171)درباره وی نوشته است.
فرصت در کتاب آثارعجم آورده است: «جناب حاجی ملا صادق اعلی الله مقامه، عالمی است عامل و فاضلی است واصل، ازهد زمان؛ و در تقوا، ثانی سلمان، گاهی به نظم اشعار می پرداخته و تخلص « عندلیب» داشته و از جمله معاصرین بوده، ولی این فقیر را درک فیض خدمتش دست نداد. وی در سنه 1298 هجری به رحمت ایزدی پیوست؛ قبرش در مدینه طیبه واقع شده».
اما رساترین توصیفی که از مؤلف در دست داریم، نوشته مورخ و ایران گرد بصیر، میرزا حسن فسائی در فارسنامه ناصری است:

«و از اجله علمای داراب است جناب سالک مسالک شریعت، واقف مواقف حقیقت، مستجمع فضائل روحانیین، وارث مواریث صدیقین، واجد مراتب اهالی کشف و یقین، مطلع انوار، مخزن اسرار، کاشف حقایق، آخوند ملا صادق دارابی، مادام زندگانی چرب و شیرین دنیا نچشیده، جز لباس خشن نپوشیده، معیشتی از چند درخت لیمو و انار و گندم و جو دیمی که به دست خود کِشتی، اگر هدیه ای برای او بردند، حواله اش به فقرا فرمودی، قائم اللیل و صائم الدهر بودی، اهالی آن سامان، خوارق عادات را از او گویند. در سال 1290 و اند با یک یک از اهالی شهر داراب وداع نموده خبر مرگ خود را به آنها بداد و به جانب مکه معظمه شتافته بعد از ادای مناسک حج، در مدینه طیبه، به رحمت ایزدی پیوست».
«آخوند ملا صادق دارابی» سرسلسله خاندان بزرگ عندلیبیِ داراب است و این بیت پر برکت، شهرت خود را از تخلص شاعری آن بزرگوار برگرفته است.
البته ایشان دو کتاب خطی داشته اند که یکی از آنها همین کتاب شرح الزیاره و دیگری به نام بیت الاحزان که در مصائب و سوگ ائمه اطهار (ع) و وقایع کربلا است.
تحریر این دو کتاب توسط نوجوانی از اهالی کوهستان داراب صورت گرفته  است. این نوجوان بدون رفتن به مکتب، با نگاه به طرز نوشتن و خواندن شاگردان مکتبِ آخوند ملا هاشم برفدانی، روی پوست درخت و چوب می نوشته است، و به این طریق باسواد می گردد و افتخار خدمتگزاری مرحوم عندلیب پیدا می کند.مرحوم حاج آخوند، اول صبح که برای تدریس تشریف می آوردند، این نوجوان هنگام آماده کردن صبحانه، آنچه آقا بالبدیهه می فرمودند یادداشت می کرده است. هنگام نوشتن، بسیاری از جمله های عربی از قلم افتاده، موفق به تحریر نمی شود. فرمایشات آن بزرگوار، اول به عربی و سپس ترجمه به فارسی و آنگاه به نظم است، که در این مطالب، هیچ واژه نارسایی؛ زیاد یا کم در مفهوم نظم و نثر و جمله عربی آن دیده نمی شود. تمام این دو کتاب و غزل های دیگری که سروده اند به دست همین نوجوان که سوادش در سطح ابتدایی بوده، نگاشته شده است و لذا در مطالب عربی چون این نوجوان به لغات عرب آشنایی نداشته، بین حروف؛ مثلاً ز، ذ، ظ، ض و غیره اشتباه می نموده است. این پسر بچه که بعداً کاتب فرمایشات حاج ملا صادق عندلیب گردیده، اسمش علی بخش بوده که بعدها مشهور به ملا علی بخش می شود. او چندین جلد کتاب شرح الزیاره و بیت الاحزان از روی هم استنساخ می نماید.
اولین کرامتی که از این عالم بزرگوار حاج ملا صادق عندلیب به ظهور می رسد، این بوده است: قَوام(حاکم فارس) با اردو سالی یک مرتبه در بهمن ماه برای گرفتن مالیات و تعیین کدخدا و کلانتران و اقدامات لازمه معمول به داراب می آمده است. منشی باشی قوام، حواله یک صدمن جو، که خوراک روزانه اسبها بوده، به یکی از مهتران داده است که از فردی به نام صادق، انباردار قوام تحویل گرفته و بیاورد. نزدیک « مسجد حاجی خوند » که اکنون به مسجد آقا ملا علی اکبر مشهور است، به « حاج آخوند عندلیب» برخورد می کند. می پرسد : صادق کیست و در کجاست؟ آن بزرگوار می فرماید: صادق من هستم. برات ارائه می نماید و مطالبه جو از او می کند. مشارالیه از جوهایی که خودش را می آورند و پیش اسبها می ریزند ، اسبها جو را نمی خورند . میر آخور را خبر می کنند که اسبها جو نمی خورند. شخصاً می آید و رسیدگی می کند. مشاهده می کند جو بسیار پاک و خوب است و هیچ عیب و نقصی در آن نیست. تعجب می کند که چرا اسب ها از این جو نمی خورند. از آورنده جو تحقیق می کند که از چه کسی و از کجا گرفته ای؟ جریان را بازگو می کند که : نزدیک اولین مسجد از آقایی گرفتم. میرآخور فردی را می فرستد که قیمت جوها را پرداخت نماید و تحقیقات بیشتری کند. « حاج آخوند عندلیب» پاسخ می دهد : بروید که اکنون اسبهایتان جو را می خورند. فردا قَوام اجازه ملاقات با « حاج آخوند عندلیب» می خواهد. پس از رخصت، فرزند ارشدش-حاجی محمد جعفر-می خواهد تشریفات مناسب شأن قوام انجام دهد.
« حاج آخوند عندلیب» او را نهی و منع می کند که چه قَوام و چه شخص دیگری، شاید پیش خداوند دیگری مقرب تر باشد. می فرماید همین حصیر که داریم کافی است. یک گوشه آن برای قوام و گوشه دیگرش برای خودم. فقط اجازه می دهم قدری آب پاشی نموده که خاک آلوده نباشد. قوام آمد و روی حصیر به افتخار نشست. مقداری مویز، کشمش و گردو و بادام که مخصوص پذیرایی آن روز بود، برایش می آورند. به عنوان تَبرک تمام آنها را در صندوقی می گذارد و می برد. ضمناً قوام کل املاک روستای حسن آباد به ایشان تقدیم می نماید و ایشان نمی پذیرند.
نظر آنان که نکردند بر این مُشتی خاک                       الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند
سرانجام در اواخر عمر عازم حج بیت الله الحرام می شوند و بعد از ادای مناسک حج، به مدینه مشرف می شوند و از پیامبر اسلام (ص) تقاضای دفن در جوارش می کند که در عالم مکاشفه، پیامبر (ص) می فرمایند: فرزندت را راضی نما. آن مرحوم، فرزندش حاج محمد جعفر که همراش بوده، راضی می کند که در صورت فوت او را در مدینه دفن کند و پس از آن، لباس احرامی را به دوش خود انداخته و از دنیا می رود و در جوار امام مجتبی(ع) در بقیع به خاک سپرده می شود.
یا نجف یا کربلا یا طوس خواهد عندلیب                    منزلش نی گوشه داراب بودی کاشکی

کتاب شور عندلیب بعد از گذشت یک قرن بالاخره به کوشش جناب میرزا عبدالمهدی عندلیبی جانی دوباره یافت تا علاقمندان به اهل بیت، سخن پردازی شیوای مؤلف، علامه مولی صادق دارابی(حاج آخوند عندلیب) را به مکاشفه بنشینند. میرزا عبدالمهدی عندلیبی در کتاب خود از  آیت الله سید جعفر  حجت کشفی، حجت الاسلام سید مجتبی میرشاه ولدی، سید عبدالعلی پدارم و جناب آقای فضل الله فاضل زاده و نهایتاً اقای علی اصغر کارشناس در همراهی با خود جهت چاپ این کتاب ارزشمند تشکر و قدردانی نموده است.

و با تشکر از دخترم حدیث سلمان که در زمان تایپ، صفحات کتاب را برایم قرائت نمود.


نقش علم نجوم در طراحی شهر باستانی دارابگرد(بخش اول)

اگر دوستان و علاقمندان تاریخ به خاطر داشته باشند در سال 93 مقاله ای تحت عنوان "چه کسی نخستین نقشه دارابگرد را تهیه کرد؟" در سایت داراب آنلاین منتشر شد که در آن به بررسی نقشه ها و پلان های تهیه شده توسط کسانی همچون؛ مورگان، فلاندن، فرصت شیرازی و اشتاین(اشتین) پرداختیم.
در نقشه تهیه شده توسط «سر مارک آورل اشتاین»، به دلیل رعایت برخی از نکات طراحی و دقت انجام شده در ترسیم محور دروازه های چهارگانه دارابگرد و همچنین علیرغم مدوّر بودن این شهر، اختلاف اندکی در انطباق محور دروازه ها بر همدیگر وجود داشت. هر چند که برخی از نویسندگان داخلی دروازه های این شهر را هم محور خوانده اند اما بررسی های بیشتر نشان داد که واقعیت ماجرا چیز دیگریست و طراحان اولیه این شهر به عمد دروازه های شهر باستانی دارابگرد را با کمی انحراف از همدیگر طراحی کرده اند. همانگونه که ملاحظه می شود در پلان ترسیم شده توسط « اشتاین» از شهر دارابگرد، دروازه های چهارگانه هم محور نیستند و اگر محور دروازه ها را در راستای خودشان امتداد دهیم محورهای شرقی و غربی و همچنین محورهای شمالی و جنوبی در یک راستا قرار نخواهند گرفت. در همین حال، شهر باستانی دارابگرد در راستای چهار جهت جغرافیایی نیز ساخته نشده است.




در پاییز سال 1394 و در پی برگزاری دومین همایش ملی باستان شناسی در مشهد، آقای یاغش کاظمی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر (گروه معماری) مقاله ای تحت عنوان" نگاهی به ملاحظات خورشیدی در ساخت سه شهر مدوّر باستانی" ارائه می نمایند که در آن سه شهر مهم «گور»، «دارابگرد» و «بلخ» از لحاظ ملاحظات خورشیدی مورد بحث و بررسی علمی قرار گرفته اند. نویسنده این مقاله ارزشمند، سابقه ساخت شهرهای مدور در ایران باستان را 2000 سال پیش از میلاد مسیح دانسته و علت مدور بودن آنها را به جمیع نظرات محققان، «برآوردن حس تمامیت و کمال» می داند. کاظمی، ضمن بررسی گزارش های مختلف تاریخی درین باره و مستنداتی که دلالت بر همکاری گسترده منجمین با معماران در طرح ریزی شهرهای پارسی دارد، با آوردن برخی گزاره های نجومی و توجه به حرکات ظاهری سالیانه ی خورشید در آسمان و جشن های مرتبط بدین گردش که میان ایرانیان شایع بوده و روایی است، فرضیه ای را در خصوص این سه شهر تبیین نموده که در مورد شهر «گور»، مشاهدات عینی و اندازه گیری های میدانی نگارنده، این فرضیه را به اثبات رسانده است.
آنچه که از اسناد و کتب قدیمی به ما رسیده حاکی از آن است که دارابگرد به شکلی دایره ای بوده و در زمره نخستین شهرهای مدور ایران می باشد.  ابن بلخی در کتاب خود آورده است: «دارابجرد، دارا بن بهمن بنا کردست شهری مدور چنانک بپرگار کرده اند و حصاری محکم در میان شهر و خندقی کی بآب معین برده اند و چهار دروازه بدین حصار است و اکنون شهر خرابست و هیچ نماندست.( ابن بلخی،فارسنامه، گای لیسترانج، ص129) »
کاظمی معتقد است که هندسه ی دارابگرد کاملاً بی نقص نیست؛ از مسیرِ حصارِ آن، یک دایره ی ناموزون به قطر 9/1 (یک و نه دهم)متر درک می گردد که راستای دروازه هایش بر یکدیگر منطبق نبوده و در چهار جهت جغرافیایی اصلی نیز نیستند. وی ادامه می دهد: طبق نقشه مذکور(نقشه اشتاین) محورِ دروازه ی شرقی، 27 درجه نسبت به جهت شرقِّ واقعی انحراف دارد.
مختصات جغرافیایی دروازه ی شرقی، 69 /28(بیست و هشت، شصت و نه) درجه عرض شمالی و 49/54 (پنجاه و چهار، چهل و نه)درجه طول شرقی می باشد. در این موقعیت، زاویه ی سعه المشرق در اول دی ماه(انقلاب زمستانی) 27- (منفی 27 )درجه است. [محاسبات انجام شده ما نیز عدد منفی 27 را تأیید می کند ]
فرمول محاسبه اختلاف درجه مربوطه:

 

-محاسبه زاویه سعه المشرق (شهر دارابگرد):
 


لذا خورشید، هنگام برآمدن در انقلاب زمستانی، مستقیماً به وسطِ دروازه ی شرقی می تابیده است. نام این دروازه را خورشید هم گفته اند که با گاهشماری زرتشتی(آغاز انقلاب زمستانی) نیز همخوانی جالب توجهی دارد. این دروازه کمی متمایل به آتشکده آذرخش داراب نیز می باشد. دین گزاران مهری بر آن بوده اند که روانها از خورشید به آسمان فرا می روند و از ماه به زمین فرو می آیند از این روی خورشید را دروازه خدایان و ماه را دروازه مردمان می گفته اند.( آینده، 1987،ج 13)


 
مطابق گفته ی بیرونی(345-344:1386) یکی از اعیاد مهم ایرانی که در آن پادشاه و رعیت با یکدیگر مجالست می کردند و در یک سفره غذا می خوردند، خرم روز در انقلاب زمستانی (اول دی ماه) بود.
خرّم روز(خوره روز) در تقویم پارسیان (گاهشماری وهیژکی)، نخستین روز از خورماه(ماه خورشید) است، و شب این روز، شب چله(شب یلدا) نامیده می شود. در این موقع، مراسم ویژه ای در بیشتر مناطق ایران برگزار می شود.(OMIDSALAR:1990)
***
توضیحات ضروری :
-زاویه ی میل مغناطیسی:
جهت شمالِ جغرافیایی یا شمالِ واقعی(T.N) هر منطقه، نقطه ی شمال افق می باشد؛ در صورتی که جهت شمالِ مغناطیسی (M.N)، به جهت گیری میدان مغناطیسی هسته ی زمین مربوط بوده و می توان آن را توسط یک قطب نما تعیین کرد. زاویه ی بین جهت شمالِ جغرافیایی و جهت شمالِ مغناطیسی در هر منطقه، زاویه ی میل مغناطیسی(انحراف مغناطیسی) آن منطقه نامیده می شود.(تنها، 1384ف ص 56).
-دایره البروج و تغییرات میل خورشیدی:
مدار و مسیر حرکت ظاهری سالانه ی خورشید به دور زمین را دایره البروج می نامند. زاویه ی بین صفحه ی دایره البروج و دایره ی استوا، تقریباً 5/23 درجه(بیست و سه و نیم درجه) است؛ که به کمان نظیر آن ، مَیل می گویند. هنگامی که خورشید از نقطه ی اعتدال بهاری (V.E) می گذرد(آغاز فصل بهار)، میلِ آن از جنوبی به شمالی تغییر می کند. در این نقطه، میل خورشید صفر است. در شمالی ترین نقطه ی مدار خورشید، میل آن تقریباً 5/23 درجه(میل کلی) است. این وضعیت ، به انقلاب تابستانی (S.S) معروف است؛ و عبور خورشید از این نقطه، سرآغاز فصل تابستان در نیمکره ی شمالی است. هنگامی که خورشید از نقطه ی اعتدال پاییزی (A.E) می گذرد (شروع فصل پاییز)، میل آن از شمالی به جنوبی تغییر می کند. در این نقطه، میل خورشید صفر است. انقلاب زمستانی(W.S)، زمانی رخ می دهد که خورشید دارای بیشترین میل به طرف جنوب باشد؛ تقریباً برابر با 5/23 –(منفی بیست و سه و نیم)درجه.
حرکت ظاهری خورشید روی دایره البروج، سبب پدید آمدن فصل ها می شود.(تنها، 1384، صص 5 تا 7)
-سعه المشرق(گشادگی مشرق):
کمانی است از دایره ی افق بین نقطه ی طلوع خورشید و نقطه ی شرق جغرافیایی ناظر(خازنی،1980:313) و به عبارتی دیگر اگر بنایی در استوای زمین ساخته شود، زاویه ی کمان سعه المشرق در آنجا برابر با زاویه ی میل خورشید است؛ مثلاً در اول زمستان یا اول تابستان، تقریباً 5/23(بیست و سه و نیم) درجه می شود.