جلیل سلمان-شهر باستانی دارابگرد
علیرغم اینکه در طول دوران مختلف تاریخی همواره مُتحمل خسارتهای فراوانی
شده است اما در درون حصار مُدوّر خود بقایای یک اثر باستانی منحصربفرد را
همچنان حفظ نموده است.
این اثر تاریخی-مذهبی که تعاریف
متفاوتی را با خود به همراه دارد مجموعه ای متشکل از چند سنگ ناهموار عمود
بر زمین است که در سمت غرب شهر باستانی دارابگرد و بر روی تپه ای نه چندان
مرتفع واقع شده است. نحوه قرار گیری آنها در کنار همدیگر این موضوع را در
ذهن هر بیننده متبادر می نماید که سازندگان و طراحان این سازه سنگی، بدون
تردید از ساخت چنین مجموعه ای هدف خاصی را دنبال می کرده اند.
(بقایای سنگ هایِ ایستاده دارابگرد-عکس از جهانگرد ژاپنی-2010 میلادی)
سنگ
های حجیم و سنگینی که به صورت تقریباً مُدوّر بر روی این تپه ی مصنوعی
قرار گرفته اند نمایانگر شیوه ای از معماری شرقی بسیار کهن می باشند که
ریشه های آنرا باید در موضوعات دینی و مذهبی مردمان اعصار گذشته جستجو
نمود. شاید بتوان دلیل اصلی بقایِ این بنای سنگی اسرارآمیز را دخالت دین در
آن دانست چرا که علیرغم ورود دین مبین اسلام به این منطقه این سنگ ها
تخریب نشده و همچنان استواری خود را حفظ نموده اند. این موضوع را می توان
بدین گونه نیز تفسیر نمود که آثار مذهبی ایرانیان باستان بعد از استقرار
حکومت های اسلامی همچنان مورد احترام مسلمانان بوده است.
تحقیقات میدانی
انجام شده در محوطه دارابگرد نشان می دهد که اِلمان های شاخص مذهبی نظیر
سنگِ اهریمن( انگره مینو-خسروی ص 63) و مجموعه سنگ های ایستاده
مُدور(اوزلی،جلد2،ص124) در ضلع غربی قرار گرفته اند که این موضوع، مؤید
اهمیت بخش غربی شهر دارابگرد از لحاظ مذهبی می باشد.
این مجموعه ی
بزرگِ سنگی بر فراز تپه ای قرار گرفته است که چشم انداز آن در هنگام ورود
از سمت دروازه غربی کاملاً قابل مشاهده است و دارای ارتفاع زیادی نبوده و
برخلاف عقیده برخی از نویسندگان غربی به هیچ وجه بطور تصادفی تشکیل نشده
است.
(عکس از بهرام جعفریانپور-آژانس عکس همشهری-شهریور94)
برای اثبات این موضوع، نگارنده این مقاله شخصاً محوطه شهر دارابگرد را مورد بررسی قرار داده و نتایج ذیل حاصل این تحقیقات است:
1-بررسی
محل قرار گرفتن سنگ اهریمن در فاصله چند متری این مجموعه سنگی نشان می دهد
که این سنگِ کوچک (در قیاس با سنگ های بزرگتر کناری) دارای یک بیسِ سنگیِ
مقاوم بوده و تا امروز تعادل این سنگ حجیم همچنان حفظ شده است. بنابراین
مردمانی که اقدام به نصب چنین سنگ عظیمی نموده اند زیربنای مناسبی را برای
عمود نمودن آن طراحی کرده اند. پس چگونه می توان ادعا نمود که شکل گیری
مجموعه ای متشکل از چندین سنگ بسیار بزرگتر آنهم به شکلی که عمود بر زمین
قرار گرفته و شکیل می باشند، می تواند موضوعی تصادفی بوده و نقش انسان، علم
و اندیشه را در آن نادیده گرفت؟؟!!
(سنگ اهریمن معروف به انگره مینو- عکس از جهانگرد ژاپنی2010 میلادی)
2-اوزلی در مشاهدات خود به این موضوع
اشاره می نماید که سنگ های این سازه مثل سنگ های استون هنج در یک حفره قرار
گرفته اند که در مورد دارابگرد این موضوع در تحقیق میدانی مورد تأیید قرار
گرفت.
3-بررسی فضای محصور دارابگرد نشان می دهد که فقط یک تپه کم
ارتفاع و مجزا در درون حصار بزرگ شهر وجود دارد که در ضلع غربی واقع شده و
این مجموعه سنگی بر روی آن قرار گرفته است و در دیگر نقاط شهر اثری از
اینگونه تپه ها به چشم نمی خورد.
(تصویر جانمایی تپه دروئیدها در ضلع غربی شهر باستانی دارابگرد)
هر چند که این مجموعه ی سنگی تاکنون
از لحاظ قدمت و ارزش تاریخی مورد ارزیابی باستان شناسان قرار نگرفته است
اما از لحاظ مذهبی و دینی دارای پیشینه ای بسیار کهن می باشد به نحوی که
بررسی های انجام شده نشان می دهد سابقه ی شکل گیری اینگونه سازه های سنگی
به حدود 2 تا 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد.
هنگامیکه سر
ویلیام اوزلی، برادر سفیر کبیر بریتانیا در سال 1811 میلادی مشغول بازدید
از شهر باستانی دارابگرد بود این مجموعه ی سنگی را دید و تصویری از آن تهیه
نمود و به همراه شرح مختصری از مشاهدات خود در مورد نحوه قرار گیری این
سنگها در کتاب سفرنامه اش منتشر نمود. هر چند که توضیحات سر ویلیام در مورد
این مجموعه ی سنگی، کوتاه و مختصر بود اما به عنوان یک اثر تاریخی و مذهبی
توانست در سالهای بعد مورد توجه باستان شناسان، دین شناسان و نویسندگان
معتبر غربی قرار گیرد.
(قدیمی ترین تصویر از Druidical دارابگرد، سر ویلیام اوزلی، 1811 میلادی، کتاب سفرنامه)
اوزلی،
برای نامگذاری این مجموعه ی سنگی مدور از همان واژه ای که مردم انگلستان
بطور متداول آنرا بکار می برند استفاده می نماید و همین موضوع بعدها عامل
مهمی برای توجه بیشتر نویسندگان و محققان غربی به دارابگرد می شود.
واژه
ای که سر ویلیام در کتاب خود بر این مجموعه سنگی اطلاق نموده DRUID است که
به تنهایی معنی عضوی از طبقه تحصیل کرده و پیشهور در میان اقوام سلت
سرزمینهای گلها، بریتانیا و ایرلند می دهد. سخنوران، شاعران، پزشکان و
پیشهوران دیگر مشاغل آموختنی در طبقه دروید گنجانده میشدهاند، اگر چه
سرشناسترین "درویدها/دروئیدها" رهبران مذهبی بودهاند.(ویکی) همچنین به
معنای کاهن، ساحر، کشیش و جادوگر نیز آمده است. اما وقتی اوزلی در ادامه
یادداشتهای خود از Druidical سخن می گوید در واقع صفتی را به این محل نسبت
می دهد که سطح وسیعتری از یک تعریفِ ساده را شامل می شود، هر چند که تا
امروز تعریف دقیق و مشخصی در این خصوص ارائه نشده است.
از این نوع سنگ
های ناهموار ایستاده نمونه های مختلفی در جهان وجود دارد که می توان از
استون هنج(مطرح ترین سازه در جهان) ،جرسی، کارناک، کِلانیش و در ایران از
دارابگرد نام برد.
از واژه ی ترکیبی DRUIDICAL به عنوان محلی برای
عبادت کاهنان نیز یاد شده است و معروفترین سازه سنگی جهان یعنی استون
هنج(Stonehenge) نیز به دلیل دارا بودن سنگ های ایستاده به شکل مُدوّر در
ذیل این واژه قرار گرفته است.
اغلب نویسندگان و اندیشمندان غربی، ریشه ی واژه DRUID را همان کلمه باستانی ...
ادامه دارد...
اگر دوستان و علاقمندان تاریخ به خاطر داشته باشند در سال 93 مقاله ای تحت عنوان "چه کسی نخستین نقشه دارابگرد را تهیه کرد؟" در سایت داراب آنلاین منتشر شد که در آن به بررسی نقشه ها و پلان های تهیه شده توسط کسانی همچون؛ مورگان، فلاندن، فرصت شیرازی و اشتاین(اشتین) پرداختیم.
در
نقشه تهیه شده توسط «سر مارک آورل اشتاین»، به دلیل رعایت برخی از نکات
طراحی و دقت انجام شده در ترسیم محور دروازه های چهارگانه دارابگرد و
همچنین علیرغم مدوّر بودن این شهر، اختلاف اندکی در انطباق محور دروازه ها
بر همدیگر وجود داشت. هر چند که برخی از نویسندگان داخلی دروازه های این
شهر را هم محور خوانده اند اما بررسی های بیشتر نشان داد که واقعیت ماجرا
چیز دیگریست و طراحان اولیه این شهر به عمد دروازه های شهر باستانی
دارابگرد را با کمی انحراف از همدیگر طراحی کرده اند. همانگونه که ملاحظه
می شود در پلان ترسیم شده توسط « اشتاین» از شهر دارابگرد، دروازه های
چهارگانه هم محور نیستند و اگر محور دروازه ها را در راستای خودشان امتداد
دهیم محورهای شرقی و غربی و همچنین محورهای شمالی و جنوبی در یک راستا قرار
نخواهند گرفت. در همین حال، شهر باستانی دارابگرد در راستای چهار جهت
جغرافیایی نیز ساخته نشده است.
در پاییز سال 1394 و در پی برگزاری دومین همایش ملی باستان شناسی در مشهد، آقای یاغش کاظمی،
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر (گروه معماری) مقاله ای تحت
عنوان" نگاهی به ملاحظات خورشیدی در ساخت سه شهر مدوّر باستانی" ارائه می
نمایند که در آن سه شهر مهم «گور»، «دارابگرد» و «بلخ» از لحاظ ملاحظات
خورشیدی مورد بحث و بررسی علمی قرار گرفته اند. نویسنده این مقاله ارزشمند،
سابقه ساخت شهرهای مدور در ایران باستان را 2000 سال پیش از میلاد مسیح
دانسته و علت مدور بودن آنها را به جمیع نظرات محققان، «برآوردن حس تمامیت و
کمال» می داند. کاظمی، ضمن بررسی گزارش های مختلف تاریخی درین باره و
مستنداتی که دلالت بر همکاری گسترده منجمین با معماران در طرح ریزی شهرهای
پارسی دارد، با آوردن برخی گزاره های نجومی و توجه به حرکات ظاهری سالیانه ی
خورشید در آسمان و جشن های مرتبط بدین گردش که میان ایرانیان شایع بوده و
روایی است، فرضیه ای را در خصوص این سه شهر تبیین نموده که در مورد شهر
«گور»، مشاهدات عینی و اندازه گیری های میدانی نگارنده، این فرضیه را به
اثبات رسانده است.
آنچه که از اسناد و کتب قدیمی به ما رسیده حاکی از آن
است که دارابگرد به شکلی دایره ای بوده و در زمره نخستین شهرهای مدور
ایران می باشد. ابن بلخی در کتاب خود آورده است: «دارابجرد، دارا بن بهمن
بنا کردست شهری مدور چنانک بپرگار کرده اند و حصاری محکم در میان شهر و
خندقی کی بآب معین برده اند و چهار دروازه بدین حصار است و اکنون شهر
خرابست و هیچ نماندست.( ابن بلخی،فارسنامه، گای لیسترانج، ص129) »
کاظمی
معتقد است که هندسه ی دارابگرد کاملاً بی نقص نیست؛ از مسیرِ حصارِ آن، یک
دایره ی ناموزون به قطر 9/1 (یک و نه دهم)متر درک می گردد که راستای
دروازه هایش بر یکدیگر منطبق نبوده و در چهار جهت جغرافیایی اصلی نیز
نیستند. وی ادامه می دهد: طبق نقشه مذکور(نقشه اشتاین) محورِ دروازه ی
شرقی، 27 درجه نسبت به جهت شرقِّ واقعی انحراف دارد.
مختصات جغرافیایی
دروازه ی شرقی، 69 /28(بیست و هشت، شصت و نه) درجه عرض شمالی و 49/54
(پنجاه و چهار، چهل و نه)درجه طول شرقی می باشد. در این موقعیت، زاویه ی
سعه المشرق در اول دی ماه(انقلاب زمستانی) 27- (منفی 27 )درجه است.
[محاسبات انجام شده ما نیز عدد منفی 27 را تأیید می کند ]
فرمول محاسبه اختلاف درجه مربوطه:
-محاسبه زاویه سعه المشرق (شهر دارابگرد):