آنگاه دیگر بار «مهریزد» از گردونه خورشید به سراسر جهان خواهد آمد و خروش برخواهد آورد...
(نامه فرهنگ ایران)
جلیل سلمان دارابی-با آغاز قرن نوزدهم میلادی شاهد حضور یکی از بزرگترین گروههای سیاسی و تحقیقاتی انگلیسی در ایران هستیم، گروهی به رهبری جیمز موریه که در سفر خود به ایران سرویلیام اوزلی ، برادر سفیرکبیر بریتانیا را نیز با خود به همراه داشت.اوزلی به سمت فسا و داراب حرکت کرد تا شاید ردپایی از آرامگاه کورش در این مناطق بیابد و در همین رهگذار به داراب رسید.مجموعه مشاهدات و تحقیقات اوزلی در ایران و فارس در سال 1821 میلادی منتشر شد و تاثیر بسیار زیادی در معرفی ظرفیت های تاریخی داراب در خارج از کشور داشت.
پس از اوزلی، چهره های دیگری نظیر؛ پریس و ستوان وگان نیز در مسیر داراب قرار گرفتند تا آنکه یکی از معروف ترین باستانشناسان انگلیسی به نام سرمارک اورل اشتین در سال 1313 خورشیدی وارد فارس شد.
راپرت امنیه ناحیه جنوب به تاریخ 26/01/1313 حضور او در داراب و نواحی اطراف آن را تایید می نماید.اشتین را نخستین کسی می دانند که در دارابگرد دست به اکتشافات باستان شناسی زد و پیرو آن سکه های 9پادشاه ساسانی را کشف کرد که هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود.اغراق نیست اگر اذعان نمایم که حفاریهای او در نواحی مختلف داراب به یک سونامیِ باستانشناسی شبیه بود که تاریخی متعلق به هزاره پنجم و سوم پیش از میلاد مسیح را از دل خاکهای این شهر خارج نمود، تاریخی که نخستین نشانه ها از حضور اقوام آریایی در داراب را بخوبی تأیید می کند.در میان اشیاء متعددی که اشتین در یکی از روستاهای داراب کشف کرد، دو تکه سفال منقوش به صلیب شکسته یا گردونه مهر متعلق به قوم آریایی بیش از پیش چشم نوازی می کند.یکی از تکه سفالها با نقش سواستیکا(سامرا-سامرا) دارای طولی برابر با پنج و هشت صدم سانتیمتر و عرضی برابر با چهاروچهل و پنج صدم سانتیمتر، تزئین شده با رنگ مشکی همراه با رنگی ترکیبی متمایل به سبز است.این تکه سفال به وضوح علامت صلیب شکسته را بر خود دارد و در کادری روشن قرار گرفته است.تکه سفال دوم با طرح صلیب شکسته اما دارای شکلی متفاوت تر است.شاخه های این صلیب شکسته دوم برخلاف صلیب نخست که شاخه هایش مشخصاً به شکل عمودی و افقی همدیگر را قطع کرده اند این بار بطور ضربدری بر روی همدیگر قرار گرفته و در قسمت بالا و هم در قسمت پایین دارای چهار خط به سمت بیرون است.
(صلیب شکسته یا گردونه مهر کشف شده در یکی از مناطق باستانی شهرستان داراب فارس)
واژه سواستیکا swastika از سانسکریت می باشد و آمیزه ای از سو=خوب واستیکا=است و هست و هستی، می باشد. به قولی در ایران باستان چنین نشانه ای را گردونه مهر می گفته اند. سواستیکا در تمام هنرها و طراحی های تاریخ بشری پدیدار می باشد، نشان بسیاری از چیزها، همچون خوش اقبالی، خورشید، برهما یا هندوها بود. در روزگار باستان، صلیب شکسته در بین سومری ها، سلت ها و یونانی ها استفاده می شد. در غرب ، سواستیکا عموماً با نام صلیب شکسته و به عنوان نماد نازیسم شناخته می شود. نشان سواستیکا جزئی از میراث فرهنگی اقوام آریایی است که از هزاران سال پیش به کار می رفته است.نشانه هایی از آن در تروی و ایران پیدا شده است. در آیین مهر این نشان را «گردونه مهر» می نامند.برخی می پندارند چهار پره آن آمیزش چهار عنصر اصلی آب، باد خاک آتش را می رساند.برخی دیگر آن را ساده شده شکل خورشید و درخشش پرتوهای آن می دانند. صلیب شکسته یا سواستیکا یک چلیپا با شاخه های 90 درجه به سمت راست یا سمت چپ است که معمولاً با جهت افقی یا گوشه هایی با زاویه 45 درجه می باشد.در شکل هندی نقطه هایی در هر ربع آن قرار می دهند.
بنا به عقیده صاحب کتاب جنبش آیین نوین مهر، مِهر خدایی است که شکوه و حشمت و نعمت و ثروت می آورد و خانواده را سرشار از سرور و شادی می کند، خدای عهد و پیمان و خدای راستی و زیبایی و حافظ خانواده و شهر و کشور است و در عوض خان و مان دشمنان و بی مهران را ویران می سازد.پروردگار مهر یا گردونه مهر خدای جنگ و پیروزی بر دشمنان پیمان شکن و دروغ گویان و متجاوزان و خیانت کاران است.
در کتاب اوستا در خصوص مهر و آیین مهر آمده است؛ مهر را می ستاییم...کسی که او را بستود اهورامزدا در گرُ-نِمانَ =عرش=garo-nemana برای نگاهداری و یاری مهریان، بازوان بلند وی از گر-نمان -سرازیر می گردد.وی دارای گردونه ایست بسیار زیبا با زینت های فراوان و زرین این گردونه را چهار اسب سپید رنگ بسیار زیبای تندتاز که با خوراک های آسمانی تغذیه می شوند بر بسیط سپهر می رانند.سُم های پیشینشان از زر و سُم هایِ پسین از سیم است.در گردونه مهر، هزار کمان وجود دارد، کمانهایی ممتاز با زه هایی محکم که با آنها، چون تیرهاشان پرتاب شود،...
در کتاب در پیرامون شاهنامه نیز آمده است ؛ چلیپا نشانه ای است از گردونه خورشید؛ از آن گونه که مهر، در آن، روانهای پالوده و پیراسته را به سوبی گروثمان راه می نموده است.
منابع:
-نامه فرهنگ ایران
-سفرنامه اوزلی،سفر به سرزمینهای شرقی، فصل داراب
-سفرنامه های پریس و ستوان وگان
-داراب در سفرنامه ها،کلاه کج و کمانه
-چمن آرا، سهراب، قانون اساسی، ص 570 و 571
- جنبش آیین نوین مهر، پرتووی،100(ذیل توضیحات رضی)
-موزه بریتانیایی لندن، بخش اکتشافات اشتین در داراب و داراب گرد و ژورنال عراق
- اوستا،رضی، یشت ها ،ص 285
- در پیرامون شاهنامه-جهاددانشگاهی